چکیده:
این نوشتار در پی توضیح امکان بهرهگیری از روششناسیهای پست مدرن در الهیات است. انجام این مهم ضمن سه گامِ توضیح زمینههای نظری حاکم بر دیدگاههای مخالف با امکان چنین بهرهگیریهایی، بررسی چندوچون وقوع آن با توجه به ادبیات «الهیات پست مدرن» و، نهایتاً، اقامه استدلال مبنی بر صحت معرفت شناختی امکان بهرهگیریهایی از این دست تعقیب گردیده است. در واپسین گام، که بخش نهایی هسته نظری نوشتار را عرضه میدارد، تلاش شده است صحت و معنای بهره برداری روش شناسانه از پست مدرنیسم طی مطالعه ای الهیاتی توضیح داده شود؛ و این مهم، بر اساس منطق معرفت شناختی حاکم بر رویکردی از این دست، اثبات گردد. جهت انجام این مهم ایدههایی همچون تقدم معرفت شناسی بر هستی شناسی در مطالعه ای پست مدرن از امر الهیاتی به بحث نهاده شده است و گشودگی معرفت شناختی نظریههای پست مدرن در مواجهه با الهیات موضوع تامل واقع گردیده است.
خلاصه ماشینی:
(٢٠٠٢:٢ ,Cady and Brown) پرسش اصلي نوشتار، که در پي پاسخ گويي به ترديدي مهم و مطرح در حوزه روش شناسي الهيات اهميت يافته است ، آن است که آيا ميتوان از روش شناسيهاي ملهم يا برآمده از نظريات پست مدرن ، نظير گفتمان ، در اين عرصه مدد گرفت ؟ اهميت اين پرسش هنگامي مشخص ميشود که دريابيم بسياري از نقدهاي متوجه به پژوهش هاي بهره گيرنده از نظريات روش شناسانه پست مدرن در الهيات بر ابرام و رد چنين امکاني پاي فشرده اند؛ ابرام و ردي که در پي باور به ناسازگاريهاي معرفت شناسانه ميان اين دو حوزه (پست مدرنيسم و مطالعات الهياتي) موجه گرديده است .
ذيلا در پايان اين بخش ، به صورت سريع و از باب اشاره به يک نمونه مهم از چنين کاربردهايي، به سياهه اي از بهره گيريهاي ميشل فوکو از روش شناسي پست مدرن در مطالعات دين اشاره ميکنيم : ارجاعات گسترده و پراکنده به انديشه قرون وسطايي جهت باز-فرمول بندي سنت مدرسي (reformulation of Scholastic tradition) در تاريخ نگاري انديشه غرب ، ( ,Rosemann ١٩٩٩:٣٥) بررسيهاي حريصانه معنويت سياسي (political spirituality) و الهيات آزاديبخش (liberation theology) در زمينه هاي موثر در شکل گيري ايران انقلابي و نيروي بالقوه آن جهت تدارک مقاومت (١٩٩٩:٦٨ ,Neubauer)، و کندوکاوهاي نکته سنجانه با هدف ردگيري کاربرد لذت ( use of pleasure) در تئوريهاي يوناني (٢٠٠٢:٢٣ ,Carrette).