چکیده:
پیوند مادر و فرزند(ان)، ذاتی باشدیابرساخته، آنچنان محکم است که زنان به سختی خود رادرشرایط خطر ازدست دادن آنها قرار میدهند. از جانب دیگر داغ اجتماعی و فشار فرهنگی به میزانی است دشواری جدایی دو چندان میکند.گرانباری نقش "مادر/والد تنها" سومین عامل بازدارنده از جدایی است. اما آمارها حکایت دیگری از رخداد جدایی دارند. بررسی فرایندی که زنان متاهل را به زنان تنها و سرپرست خانوار تبدیل میکند، موضوع این پژوهش به روش داده بنیاد وبا رویکرد سیستماتیک اشتراوس وکوربین است.جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان فرزنددار مطلقه شهرتهران،تعداد مشارکت کنندگان تازمان اشباع مقولات بیست نفروابزار مورداستفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است.نتایج حاکی ازآن است که وقوع "ریزش پنداشت اززندگی"به دلایل فردی، اجتماعی و فرهنگی آستانه تحمل زنان را به میزانی پایین می آوردکه ادامه زندگی تاهلی را غیرقابل تحمل میسازد. در طی این مسیر اگرچه فرزندان اهمیتی بسیار برای مادران دارند، اما در لحظه تصمیمگیری در فضای خاموشی موقت قرار میگیرند و زنان برای برهه ای کوتاه تنها به نجات خود فکر میکنند. اتخاذ تصمیم قطعی زنان جهت جدایی به پررنگ شدن دوباره نقش فرزندان انجامیده و مادران جهت اتخاذ بهترین تصمیم برای بهزیستی آنان اقدام میکنند. در نهایت میتوان گفت فرزندان اگرچه نقش مهمی در جدایی مادران دارند، اما عامل اصلی ، فروریختن بنای انسانی/ شخصیتی زنان است که هویتهای همسری و مادری برآن بارشده است.رسیدن به این نقطه زنان را ازادامه زندگی مشترک منصرف میکند.
خلاصه ماشینی:
سال ١٥، شمارۀ ٤،| زمستان ١٣٩٦| صص ٣٨-٧ تجربۀ مادرانه از جدایی ؛ پژوهشی داده بنیاد * سمیه عرب خراسانی 1 پژوشگر مقیم مرکز مطالعات زن و خانواده احمد غیاثوند استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی چکیده پیوند مادر و فرزند(ان )، ذاتی باشد یا برساخته ، آنچنان محکم است که زنان به سختی خود را در شرایط خطر از دست دادن آن ها قرار می دهند.
در این مسیر والدین و به ویـژه زنـان در مـتن سـه وضـعیت قـرار می گیرند که تصمیم گیری در خصوص آن وضعیت ، زندگی مشـترک را روشـن خواهـد کـرد؛ چنانچه طلاق به ضرر فرزندان است ، آن ها مانع طلاق خواهند بـود؛ چنانچـه والـدین بـه ایـن نتیجه برسند که جدایی آن ها شرایط و فضای باثبات تری برای فرزندان ایجاد می کنـد، فرزنـدان عامل تسریع و تسهیل جدایی خواهند بود و در نهایت برخی از والدین معتقدند، امکان فـراهم کردن شرایط یک زندگی معمول و شاد برای کودکانی وجـود نـدارد کـه وارد مرحلـه جـدایی می شوند و آن ها ناگزیر از گذراندن این مرحله هستند(کنوی و میلـر٣، ١٩٨٠: ٣١٣).
کـامران صداقت (١٣٩٣) در تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر طـلاق در شـهر قـائم شـهر بـه تـأثیر و اهمیت زمینه های فرهنگی و خانوادگی اشاره و معتقد اسـت ، اگرچـه تفـاوت هـای تحصـیلی ، برآورده نشدن انتظارات ، تفاوت عقاید، دخالت دیگران و وضـعیت شـغلی زمینـه سـاز جـدایی هستند، اما تنها در گونه خاصی از خانواده ها وجود این متغییرهـا بـه طـلاق خواهـد انجامیـد.
The Consequences of Divorce during Its Course of Events, Journal of Women’s studies Sociological and Psychological, Vol. 3, pp: 125-152(Text In Persian).