چکیده:
قصدگرایی و ضد-قصدگرایی دو نظریۀ اصلی در فلسفۀ تفسیر ادبی هستند که هر یک موضعگیری مشخصی دربارۀ نسبت قصد مؤلف با معنای اثر دارند. داشتن نظریهای دربارۀ چگونگی شکلگیری معنا از لوازم هر یک از این دو موضع فلسفی است. آنها باید به این پرسش پاسخ دهند که معنای یک قطعۀ ادبی چگونه قوام می یابد؟ برای یافتن پاسخ درست، تمرکز بر فلسفۀ زبان و نظریات معنا مفید خواهد بود. بعضی از رقبای قصدگرایان، از جمله ضد-قصدگرایان، اغلب مجبور شدهاند تا تفسیر ادبی را از تفسیرهای معمول در زندگی روزمره جدا کنند، اما نتوانستهاند چرایی این جدایی را توجیه کنند. در نقطۀ مقابل، پاسخ قصدگرایان نیز، که مبتنی بر نظریۀ معنای گرایس بوده، قانع کننده نیست؛ نظریۀ معنای ایشان فقط قسمتی از معناهای موجود در متن را پوشش میدهد. در این مقاله پاسخ دو تن از قصدگرایان میانه رو معاصر، رابرت استکر و پیسلی لوینگستون به این پرسش نقد میشود. در انتها، نگارنده نظریۀ ربط را به عنوان نظریهای جایگزین برای توضیح معنای آثار ادبی پیش مینهند و نتایج این جایگزینی را تبیین میکند. نگارنده نتیجه میگیرد که نظریۀ ربط امتیازاتی بر نظریۀ گرایسی معنا دارد که استفاده از آن را در بحث از تفسیر ادبی موجه میسازد.
خلاصه ماشینی:
نقدهایی بر نظریات معنا در فلسفۀ تحلیلی ادبیات مهدی شمس دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان 1 محمد مشکات دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان تاریخ دریافت : ١٣٩٦/٥/١٦ تاریخ پذیرش :٩٦/١٢/٢٣ چکیده قصدگرایی و ضد-قصدگرایی دو نظریۀ اصلی در فلسفۀ تفسیر ادبی هستند که هر یک موضع گیری مشخصی دربارة نسبت قصد مؤلف با معنای اثر دارند.
بعضی از قصدگرایان نیز بر اهمیت قصد مؤلف در کشف معنای اثر تأکید کرده اند، اما جای را برای خطای مؤلف در تحقق معنای مورد نظرش باز گذاشته اند؛ اینها «قصدگرای واقعی میانه رو»٥ نامیده می شوند و معتقدند قصدهای مؤلف معنای اثر را متعین میکنند، اما به شرطی که در متن متحقق شده باشند.
در بخش ٢ پاسخ های بعضی زیباییشناسان معاصر در مورد قوام معنا را بررسی شده و بر این موضوع تأکید میشود که مخالفان قصدگرایی اعم از ضد-قصدگرایان و قصدگرایان فرضی معمولا تفسیر ادبی را از تفسیر روزمره جدا میکنند.
آنها اذعان میکنند که تنها اینکه مؤلفی قصد داشته اثری را با معنای الف تألیف کند منجر به ایجاد آن معنا در اثر نمیشود؛ مؤلف ممکن است نتواند قصدی را که در ذهنش دارد در اثر خود متحقق کند، و همین امر باعث شود که معناهایی به متن راه یابند که توسط او قصد نشده اند (برای نمونه ٣٩ :٢٠٠٨ ,Stecker).
در قصدگرایی این خطر وجود دارد که برخی معانی را که در تفسیر موجه به نظر میرسند اما توسط مؤلف قصد نشده اند، خارج از معنای اثر بدانیم .