چکیده:
برخی فیلسوفان و مفسران اعتقاد دارند عبارت «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید» (فصلت:۵۳) بر برهان صدیقین دلالت دارد. در مورد چگونگی این دلالت» سه تقریر وحود
دارد که هر سه مبتنی بر پیشفرضهایی برونمتنی و درونمتنی است که قابل اثبات نیست. در
این نوشتار» پس از بررسی پیشینه این تفسیرء سه تقریر با توجه به پیشفرضها بررسی شده
است. یکی از این تقریرهاء تقریری نو است که علامه طباطبائیجنه آن را مطرح نموده و آیتالله
حوادی آملی از آن استقبال کرده و مبتنی بر این است که واژة «شهید» به معنای «مشهود» باشد.
در نقد این تقریر» استدلالهایی که برای اثبات دلالت واژة «شهید) بر معنای «مشهود» مطرح
شده» مورد نقد قرار گرفته است. نتیجه این مباحث» نشان میدهد این عبارت نمیتواند بر برهان
صدیقین دلالت داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
<H3>(g) دلیل دوم</H3> دلیل دوم که علامه آن را مطرح کرده این است که عبارت پایانی آیه ـ یعنی: (ألا إنه بکل شیء محیط( ـ قرینه است بر اینکه منظور از لقاء، لقاء در آخرت نیست: به این دلیل که خدای متعال پاسخ این تردید آنها نسبت به لقاء خود را اینگونه میدهد که او بر همهچیز احاطه دارد؛ در صورتی که احاطۀ او در دنیا و روز مرگ و روز قیامت یکسان است؛ بنابراین وجهی وجود ندارد که برای بیان مرگ یا قیامت از حیث احاطۀ خود، از لفظ «لقاء» استفاده کند (جوادی آملی، 1393، 1: 431).
نتیجه</H1> شواهد و قرائن برونمتنی و درونمتنی نشان میدهد عبارت (أولم یکف بربک أنه علی کل شیء شهید( نمیتواند بر برهان صدیقین دلالت داشته باشد، چراکه این امر متوقف بر چند پیشفرض غیر قابل اثبات است: نخست اینکه، مشافهین این سوره باید منکر اصل وجود خدا باشند، اما آیات دیگر این سوره خلاف این را نشان میدهد؛ دوم اینکه، باید مشافهین توانایی درک و فهم این استدلال را از این اشارۀ قرآنی داشته باشند؛ سوم اینکه، عبارت نخست آیه در مقام اثبات وجود خدا باشد؛ اما سیاق آیۀ قبل، احتمال اینکه این عبارت برای اثبات حقانیت قرآن باشد را به شدت تقویت میکند.