چکیده:
در این نوشتار ضمن پای بندی به روش توصیفی _ تحلیلی، به طرح نظریه علامه طباطبایی در باب اخلاق قرآنی می پردازیم. آن گاه ضمن بیان وجه زیبایی شناختی این اخلاق از منظر علامه، پیامدهای نگرش ایشان را در هنر انتظار تشریح خواهیم کرد. اهمیت این تامل از این روست که با تطبیق دو نگرش فلسفی علامه در باب زیبایی و اخلاق و توجه به ریشه های قرآنی نظریه علامه، نتایج حاصله بر آموزه هنر انتظار منطبق شده و چشم اندازی را برای کار پژوهشی و آفرینش هنری در این حوزه نوپا ترسیم می نماید. فرضیه های این مقاله که پس از تشریح در متن نوشتار به عنوان نتیجه
بیان می شود، عبارتند از: اولا اخلاق قرآنی مورد نظر علامه معادل تخلق به اخلاق الهی بوده و غایت زیبایی در حیات انسان نیز رهایی از امر قبیح و معادل اتصاف به جمال الهی است. ثانیا تخلق و اتصاف آدمی به حسن و جمال الهی، در بستر فعلیت یافتن فطرت آدمی تحقق می یابد. ثالثا از آن جا که هدف و فرآیند تولید اثر هنری، فعلیت بخشیدن به فطرت انسانی از مجرای انعکاس نظام تکوین و تشریع الهی است، می توان گفت که این پویایی فطرت، همان طریق مطلوب برای تربیت منتظران و برپایی جامعه انتظار است.
Mahdism and theory of waiting for Imam Mahdi are one of important theory in Shia that is very powerful and effective in Shia society. so it is necessary to think and research in all of its aspects. One of the important aspects of it is art. On the other hand, by attention to the important situation of Tabatabaei, The article of Awaiting Art in his theory and the consequences of his theory to this issue is explained. For this purpose, first of all, by attention to Tabatabaei’s philosophical vision on the ethics and the aesthetics and attention to the Quranic roots of his thought,is described. Afterward, aspects of the aesthetics of this Quranic ethics is clarified. At the end, the consequences of his discourse in Awaiting art by the descriptive-analytical method is interpreted.
خلاصه ماشینی:
"فرضیههای این مقاله که پس از تشریح در متن نوشتار به عنوان نتیجه بیان میشود، عبارتند از: اولا اخلاق قرآنی مورد نظر علامه معادل تخلق به اخلاق الهی بوده و غایت زیبایی در حیات انسان نیز رهایی از امر قبیح و معادل اتصاف به جمال الهی است.
ثالثا از آنجا که هدف و فرآیند تولید اثر هنری، فعلیت بخشیدن به فطرت انسانی از مجرای انعکاس نظام تکوین و تشریع الهی است، میتوان گفت که این پویایی فطرت، همان طریق مطلوب برای تربیت منتظران و برپایی جامعه انتظار است.
از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت: اولا؛ فصل مشترک زیبایی و اخلاق عبارت است از رعایت انتظام میان خود، محیط و جمع؛ ثانیا؛ قانون فطرت یا همان هدایت تکوینی، مسیری است که طبق آن، آدمی قوای اخلاقی و زیباییشناختی خود را با سنجش عیار حسن مخلوقات و با ملاحظه ملائمت و سازگاری آنها با کمالات بالقوه خویش، به فعلیت میرساند.
از آنجا که مراتب انسانها در تخلق به حسنات و کسب جمالات ذیمراتب است (این بحث را تحت عنوان انواع اخلاق از نگاه علامه از نظر گذراندیم)، هنر مطلوب و ملهم از تعالیم انتظار هم اثری خواهد بود که اختلاف مراتب مخاطبان خود را در نظر داشته باشد.
البته از آنجا که مخاطب این انگیزش اخلاقی و زیباییشناختی فطرت است و با نظر به اینکه حرکت فطرت بر مدار حقیقت هستی و سیر تاریخ است، آموزه انتظار نیز به عنوان یک آموزه فطری در مجرای این تولید هنری منتقل خواهد شد."