چکیده:
داستان کوتاه در چند دهه اخیر در ایران نیز، رشد فزایندهای از نظر کثرت و تنوع مضامین پیدا کرد و با شروع جنگ تحمیلی پیوند عمیق و موثری بین داستان کوتاه و دفاع مقدس ایجاد شد، چنانکه در سه دهه گذشته نویسندگان زیادی در این عرصه دست به تولید آثاری ارزشمند زدند. پرسش اساسی این پژوهش به این شرح استکه ویژگیهای داستانهای کوتاه و برجسته دفاع مقدس، در دهه هشتاد از حیث عناصر داستانی و ساختار و محتوا چیست و چه مولفه و مشخصههایی منجر به کشف آنها میشود؟
از این رو، نقد و تحلیل آثار گرانمایه داستانهای کوتاه دفاع مقدس از بعد عناصر داستانی، ماهیت اینگونه آثار را هر چه بیشتر نزد خوانندگان و علاقمندان هویدا مینماید و به معرفی بهتر آن میپردازد.
بدین منظور، در این مقاله به تحلیل عناصر داستانی سیویک داستان، از شش مجموعه از داستانهای کوتاه و برجسته دفاع مقدس در دهه هشتاد پرداخته شده است تا با گذشت بیش از سه دهه از عمر این نوع از ادبیات داستانی، میزان رشد و تعالی آن در بوته نقد و تحلیل قرار گیرد و به بازتاب توفیقاتی بپردازد که در آفرینش داستانهای نوین دفاع مقدس به وجود آمده است.
این مقاله، به روش تحلیلی وآماری نگاشته شده و در بررسی هر اثر، شاخصهها و عناصر متعددی مثل پیرنگ، شخصیت، زاویه دید، صحنه، لحن، درونمایه مطمح نظر بوده است.گردآوری و طبقهبندی اطلاعات بر مبنای یادداشتها و اطلاعات به دست آمده و با روش توصیفی، انجام گرفته و نتایج دستهبندی و در قالب جدولها نقد و تحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
به عبارت دیگر، با مروری بر داستانهای منتشر شده از این دوران (قبل و بعد از جنگ )، به راحتی میتوان در حوزه های مختلف شکلی(عناصر داستان )، محتوایی و ساختاری، منهای ویژگیهای شخصی و سبکی نویسندگان ، اشتراکاتی را پیدا کرد و در ذیل مجموعه قواعدی، دسته بندی و طرح نمود.
نکتۀ دیگری که در بررسی آماری جنسیت شخصیتها و کنشهای داستانی این شخصیتها حائز اهمیت به نظر میرسد، آن است که در تمامی داستانها، شخصیت اول داستان همواره مرد است به استثنای داستانهای مجموعه های «ویزای بهشت » از عباس جعفری مقدم و«آواز پرواز» از راضیه تجار؛ که البته در این مجموعه نیز، با نگاهی دقیقتر میتوان گفت سایۀ تفکر مردسالاری، در شخصیت زن پیداست .
در مجموع ، از مطالب یاد شده میتوان نتیجه گرفت که سیر نگاه مطلق گرایانه در داستانهای جنگ و تنوع زیستی و فکری شخصیتها، نسبت به آغاز این جریان ، رو به تعادل حرکت میکند با مقایسه برخی مجموعه داستانهای این دوره همچون «من قاتل پسرتان هستم » با مجموعه داستانهای دهه های گذشته این نکته روشن میشود که نگاه نویسندگان به اینگونه آثار فرق کرده است و با پرهیز از مطلق گرایی و لزوم نگاه همه جانبه با آثار داستانی جنگ ، پی به این آسیب داستانی برده اند و در ساختار فنی داستان ، کوشیده اند آن را رفع نمایند.
بطور کلی میتوان گفت ، شیوه های شخصیت پردازی به صورت توأمان ، در طول داستانهای کوتاه دفاع مقدس پیوسته به چشم میخورد و به نسبت پخته تر شدن قلم نویسندگان داستانها و بیشتر شدن تجربیات حاصل شده ، این روند از سمت روشهای مستقیم به غیرمستقیم میل میکند.