چکیده:
ضمیر یکی از مباحث مهم دستوری زبان فارسی است که بیشتر دستورنویسان در آثار خود به آن پرداخته و تعاریفی کمابیش مشابه از آن ارائه کردهاند. برخی دستورنویسان ضمیر را جزو کلمات مستقل آوردهاند و برخی دیگر آن را اسم خواندهاند، در تقسیمبندیهای ثانوی نیز تفاوتهای متعددی در انواع ضمیر در میان دستورنویسان به چشم میخورد. ما در این مقاله پس از بررسی تمام نظرات دستورنویسان نقد و تحلیل هر کدام از آنها تلاش میکنیم به جمعبندی نهائی راجع به تعریف دقیقی از ضمیر و انواع آن برسیم.
خلاصه ماشینی:
دستورنویسانی که آراءشان مورد بحث ما قرار گرفته است ، عبارتند از: ١- خسرو فرشیدورد ٢- عبد الرسول خیامپور ٣- پرویز ناتل خانلری ٤- حسن انوری و حسن احمدی گیوی ٥- تقی وحیدیان کامیار ٦- غلامرضا ارژنگ ٧- خطیب خلیل رهبر ٨- عباسعلی وفائی ٩- فاطمه مدرسی ١٠- محمود شریعت ١١- پنج استاد (عبد العظیم قریب ، جلال همائی، رشید یاسمی، ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر).
٢-١- تعریف ضمیر از نظر دستورنویسان : * فرشیدورد در تعریف ضمیر چنین نظری دارد: «ضمیر اسمیست که جانشین اسم دیگر شود و تصریف گردد؛ یعنی بر اول شخص یا دوم شخص یا سوم شخص دلالت کند مانند: فرهاد را دیدم و با او سخن گفتم .
- انوری و گیوی دربارة ضمیر اشاره نوشته اند: «ضمیری است که مرجع آن به اشاره معلوم میشود و آن ، همان دو کلمۀ «این ، آن » و ترکیبات آنهاست که اگر همراه اسم بیایند، صفت اشاره نامیده میشوند، ولی اگر بتنهائی و بیهمراهی اسم بیایند، آنها را ضمیر اشاره مینامند؛ مانند: این را بگیر و آن را بیاور.
اختلاف دیگر اینست که برخی دستورنویسان (ارژنگ ، وفائی) وقتی این و آن و ملحقاتشان بدون مرجع در جمله بکار میروند، آنرا اسم اشاره نامیده اند، مثال : آنان که رفتند، کاری حسینی کردند.
(آن ) و (این ) ضمیر اشاره اند وقتی مرجع دارند (از نظر خیامپور، کامیار، ارژنگ ، خطیب رهبر، وفائی، مدرسی و پنج استاد).