چکیده:
در این مقاله با استفاده از الگوی خشم لیکاف و کوچش و الگوی کلی هیجانات ایشان، خشم و ترس را در گلستان و کلیله و دمنه بررسی کردهایم. ضرورت پژوهش، دریافت اطلاعات زبانی پیرامون برخی هیجانات است. هدف ، استخراج الگوی ترس و خشم، خاص این دو متن تعلیمی است تا شباهتها وتفاوتها با الگوی اصلی و در مقایسه با یکدیگر به دست آید. روش پژوهشگران این مقاله، استفاده از الگوی اصلی خشم و استخراج و بهرهگیری از الگوی کلی هیجانات کوچش و توضیحات فهر و راسل درباره ترس است. خشم در این دو اثر، مشابه الگوی اصلی است که با توجه به کنشگران متفاوت جامعه، تفاوتهای قابل تاملی در الگو به وجود میآید. تفاوتها در الگوی ترس بیشتر در علتها و واکنشهای حاصل از هیجان است. به نظر میرسد تفاوتها ، حاصل نگرش متفاوت نویسندگان، تفاوت در بستر فرهنگی تولید آثار و تفاوت در جامعه در زمان نگارش است.
In this paper, anger and fear are investigated in Golestan and Kelilie va Demne using Kövecses and Lakoff pattern for anger. Necessity of research is obtaining information about the language of the emotions. The purpose is derivation a special pattern of fear and anger in these didactics text to obtain similarities or differences between the main pattern and these patterns and compare them with each other. The researchers method of this study is using Kövecses and Lakoff model of anger and the use of the emotions Kövecses model and Fehr and Russell description of fear to obtain a fear model. Anger in these texts is the same of main pattern but there is differences with the different actors of the various classes of society. Differences in the fear pattern are more in causes and reactions of emotion. It seems that differences are the result of different attitudes of writers and differences in the context of cultural production and the society at the time of writing.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر این با بهره گیری از الگوی کلی کوچش برای هیجانات و ترکیب آن با توضیحات فهر و راسل از ترس ، الگویی برای بررسی هیجان ترس نیز ارائه شده است .
(انگیزش و هیجان ، خداپناهی: تلخیص از ص ٢٩١ ـ ٢٩٣ ) در کل میتوان گفت خشم و ترس ، هیجانهایی با روش بروز و شیوه تجربه متفاوت هستند که کنترل یا ابراز سازگارانه خشم و ترس ، پدیده ای فرهنگی است که میتواند تحت عنوان الگوی فرهنگی، بحث و بررسی شود.
کوچش از جمله زبان شناسانی است که با بهره گیری از مفاهیم زبان شناسی تعریفی از ایجاد و روند بروز هیجانات ارائه میدهد تا بر اساس این تعریف ، الگویی فرهنگی خود را برای کلیه هیجانهای انسانی( به ویژه خشم ) تبیین کند.
البته گاه این ترسها نیز در قالب همان ترس اول بروز دارند مانند روباه که ظاهرا از ترس جان میگریزد اما دلیل فرار از زبان وی ، بیانگر نابسامانی اجتماعی است .
در این دو اثر (به ویژه در گلستان ) هر گاه «خود» خشم گیرنده ، شاه ( راس هرم قدرت ) است ، در ٢ مرحله آخر از الگوی ٥ مرحله ای شناختی، تفاوتهایی وجود دارد: ١.
٢. مرحله ندامت خشم گیرنده و پس گرفتن فرمان : در تمامی موارد، کنترل کننده خارجی، با همان عقلانیت موفق میشود بنابراین الگوی روایی خشم شاهانه در دو کتاب گلستان و کلیله و دمنه به شکل زیر است : ١.
در همان یک مورد نیز، بر خلاف الگوی ترس ( فرار از موقعیت خطر ) منجر به بروز خشم و ورود به مرحله تلافی میشود.