چکیده:
مقاله حاضر به بررسی سیرتحول عناصر داستان در رمان فارسی از ابتدای دهه چهل تاانتهای دهه شصت خورشیدی(1340-1369) با تکیه بر هفت اثر برجسته:سنگ صبور، برهگمشده راعی، طوبی و معنای شب، داستان یک شهر، سووشون، ثریا در اغما و درازنای شب میپردازد. تحلیل و تفسیر پیرنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید و سایر عناصر داستان در این هفت رمان نقش و جایگاه هر کدام از آنها در پیشبرد و ایجاد تحول در داستان نویسی معاصر فارسی را تبیین میکند. یافتههای این مقاله نشان میدهد که رمان فارسی از ابتدایدهه چهل تا انتهای دهه شصت خورشیدی (1340-1369) از شرایط فرهنگی، اجتماعی وسیاسی تاثیر پذیرفته و آن را انعکاس داده است. در این مقاله تنوع و نحوه ارائه مولفههای گوناگون داستانی به تفکیک بررسی شده اند.
The present essay engage to reformation passage of story elements in Persian novel from the beginning of fortieth decade to the end solar sixtieth decade(1340-1369)based on seven outstanding writings :Sange- sabour ,Barreh Gomsodeh Raei ,Touba, and Maenaye Shab ,Dastane Yek Shab,Souvashon, Sourrya Dar Eghma, and Deraznaye Shab. Analysis and interpretation the plot, personality, content, viewing angle and other story elements are explained in this sevennovels and the role and position each of them in present story writing. The finding of this essay shows that: Persian novel from the beginning of fortieth decade to the end solar sixtieth decade(1340-1369) affected by cultural. social ,and political conditions and reflected them. In studied novels in sight of the expanse of story personality have the high variety (the sight of social class, gender, origin,…) and the ways of personalizing(description, dialogue, monologue and … ).In some writing personality mainly presented through description (like Sourrya Dar Eghma, and Deraznaye Shab and Touba, and Maenaye Shab) and in some thersbased on dialogue (like Barreh Gomsodeh Raei and Dastane Yek Shab) or monologue (like Sange- sabour).While some authors (such Daneshvar and Mahmoud and Mirsadeghi)institute to select the teller and viewing angle in classic way and others, in some others of selective novels (such Barreh Gomshodeh Raee and Sange Saboor)dependent on modern ways narration, narrator , view of story have main role in statement whole narration.
خلاصه ماشینی:
مساله اصلی در این مقاله بررسی سیرتحول عناصر داستان در رمان فارسی با تکیه بر هفت اثر برجسته :سنگ صبور، بره گمشده راعی ، طوبی و معنای شب ، داستان یک شهر، سووشون ، ثریا در اغما و درازنای شب است .
حتی همان شب ، بعد از آنکه بالاخره حاضری خورد، و دست پخت حلیمه را بی آنکه حتی نگاهشان کند توی یخچال گذاشت ، وقتی لکه را به سقف دید تصمیم گرفت فردا صبح یک طوری جوابش کند»( گلشیری ، ١٣٥٦ : ٥ ) سووشون : سیمین دانشور در رمان سووشون از طریق ارجاع به برخی آیین اساطیری و دینی در داستان ، با کاربرد واژگان خاص و متناسب با این موضوع ، در شیوه شخصیت پردازی نوآوری میکند.
چالشهای اصلی طوبا از مرگ پدر آغاز میشود: «با مرگ پدر تعلیماتش نیمه کاره مانده بود قرآن را چند بار دوره کرده بودند، تفسیر برخی از سوره های کوچک را میدانست گلستان و بوستان را خوانده بود و ده دوازده غزلی از حافظ را ار بر داشت همه اش همین بود از مرگ پدر تا چهارده سالگی اش را به دو کار مشغول بود قالیچه ای برای جهازش میبافت و اگر وقتی باقی میماند به پشت میخوابید و منتظر میشد تا فرشته خداوند بر او ظاهر شود و نطفه الهی در دلش بنشاند»(پارسی پور، ١٣٦٨: ١٧) نویسنده در بخشهای مختلفی از این کتاب از زبان طوبا، مشکلات اجتماعی و ارزش واقعی زنان را واگویه میکند: جامعه نمیتواند زن بی شوهری را که در جستجوی عشق است تحمل کند .