چکیده:
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شرع و کشف در نظام اندیشه ابن ابی جمهور احسایی(838-906ق)، تحلیل دستاوردهای معرفتی این نظام را ثمربخشتر میکند. ابن ابی جمهور احسایی به عنوان شخصیتی که جایگاه مهمی در مسیر ادغام شاخههای مختلف نظری در سایه تعالیم امامی دارد، نظریه شناخت خود را بر پایهای فلسفی- دینی- عرفانی تاسیس میکند. کاری که بعدها توسط صدرالمتالهین شیرازی (979-1050ق) تکمیل شد و در قالب نظریه «وحدت معرفتی مفاد قرآن، عرفان و برهان» ارائه گردید. در نظام فکری ابن ابی جمهور، ربط و پیوند عمیقی میان عقل، قلب و شرع وجود دارد؛ وی معتقد است که باید از قضایای برهانی ضروری به واردات الهی ارثی منتقل شد، در این صورت اسرار شریعت را میتوان دریافت و معانی طریقت و حقیقت را فهمید. عقل با پیمودن مراتب کمال به مرتبه قلب راه پیدا میکند و قلب نام دیگر عقل کمال یافته است. همچنین در مورد ربط و نسبت میان شرع و عقل، بر این باور است که شرع، عقل خارجی و عقل، شرع داخلی است، پس آن دو معاضد و معاون همدیگر بلکه با هم متحدند.
خلاصه ماشینی:
در نظام فکری احسائی، ربط و پیوند عمیقی میان عقل و قلب و شرع وجود دارد؛ وی معتقد است که باید از قضایای برهانی ضروری به واردات الهی ارثی منتقل شد، در این صورت اسرار شریعت را میتوان دریافت و معانی طریقت و حقیقت را فهمید.
یکی از حاشیه نگاران که ظاهرا نام وی برای مصحح کتاب شناخته نشده دلیل این امر را این گونه توضیح میدهد که امکان ظنی و تقلیدی بودن تصدیق وجود دارد و آنچه بر مکلف واجب است (کسب علم نسبت به اصول دین ) نمیتواند به صورت ظنی و تقلیدی باشد که مذموم است ، بلکه باید به صورت شناخت جازم ثابت و مطابق با واقع یا همان «معرفت » باشد.
ایشان کارکرد مستقل عقل را در مقام اثبات وجود و وحدت مبدأ الوهی میپذیرد و روش حکما و متکلمان را برای اثبات وجود خداوند راه گشا میداند (احسائی، رسائل کلامیه و فلسفیه ، ص ١٠١-٩٨)، اما معتقد است که شناخت حقیقت خداوند با فکر و نظر (عقل جزئی) ممکن نیست ، چنان که در روایت آمده : «یا من لایعلم ما هو الا هو» (همو، عوالی اللآلی، ج ٤، ص ١٣٢) وی بر آن است که اکتساب معارف گسترده تر در این باره جز از راه آمادگی عقل برای قبول معرفتی که از جانب خدای تعالی اعطا میشود، ممکن نیست (علم وهبی).
ربط و نسبت عقل با قلب از دیدگاه احسائی همان طور که در مبحث عقل بیان شد، ابن ابی جمهور مراتبی برای عقل قائل است ؛ مراتبی که نفس به واسطۀ بدن به تحصیل علوم حقیقی و مطالب فیضی میپردازد و رشد و ترقی میکند.