چکیده:
قصه ها میراث معنوی عامۀ مردم در حوزه های ادبی، فکری و فرهنگیاند که کارکردی توانمند و خلاق دارند. قصه ها را میتوان نخستین و ارزشمندترین آفرینش های ذهنی و زبانی شمرد که در ژرفای خود، آموزه هایی برجسته اند. قصه پردازن با روایت حوادث ، دغدغه ها و آرزوهای بشری قصه هایی خلق کرده اند که ساختار هنری و معنای چند بعدی آن ها کارکردی همه زمانی دارد. اقلیم یزد از این حیث جایگاه ویژه ای دارد. از سوی دیگر، اغلب پژوهش ها با رویکرد نظریۀ ساختارشناسی و معناشناسی قصه ها مبتنی بر تقابل های دوگانه است و چنین رویکردهایی به فروکاهی معنا از قصه ها منجر شده است . هدف از این پژوهش ، نگرش شالوده شکنانۀ سازة رویارویی در قصه های عامیانۀ یزدی است که با شیوة توصیفی و اسنادی و البته مبتنی بر تجزیه و تحلیل صورت میگیرد. در چنین بازخوانی است که مشخص میشود تقابل های دوگانه در قصه های عامیانه ، امکان وارونه سازی معنایی دارند و علاوه بر آن ، از طریق واسازی، تکثیر معناهای دیگری متناسب با ذهن مخاطب و زمان خوانش میسر میشود.
خلاصه ماشینی:
در فرايند بازخواني سازة رويارويي قصه هاي عاميانۀ يزدي در اين پژوهش ، آشکار شده است که قصه هاي عاميانه متن هاي بستۀ تک معنايي نيستند؛ بلکه متن هاي بازي هستند که با خوانش مبتني بر تقابل هاي دوتايي، روساخت معنايي و باورشناسي آن ها بيشتر برجسته ميشود؛ اما با خوانش مبتني بر تخريب تعين معنايي، امکان فهم و دريافت پيام هاي ديگر از طريق وارونه سازي برجستگي و واسازي متن فراهم ميشود.
فرضيه و اهداف پژوهش اين پژوهش ، اصل رويارويي را به عنوان بنياديترين سازه در ساختاربندي قصه هاي عاميانه ميپذيرد؛ اما کاهش معناي آن را به درگيري و کشمکش جسماني و يا ذهني قصه ها، نادرست و برخاسته از ذهنيت تقابلي ميداند و فرض را بر اين ميگذارد که شناخت گونه هاي رويارويي در ساختاربندي قصه هاي عاميانۀ يزدي، زمينۀ فهم و ادراک 102 معناهاي گوناگوني از آن ها را مهيا ميسازد و با وارونه کردن برجسته سازي تقابل هاي دوگانه ، امکان واسازي نيز فراهم ميشود.
شالوده شکني بيشتر بر تخريب معناي پذيرفته شده و تعين ناپذيري معنايي تأکيد دارد و بر اين باور است که در تقابل هاي دوتايي، برجسته سازي يک معنا و فروکاهي معناهاي ديگر اتفاق ميافتد.
چنين خوانش ها و تحليل هايي زماني ميسر ميشود که از تعين هاي معنايي ناشي از رويکرد تقابلي عدول کند و با نگاهي شالوده شکنانه و با تکيه بر وارونه سازي برجسته سازي تقابل دوتايي، محور ديگري براي تجزيه و تحليل ساختار و نيز معاني روساختي و ژرف ساختي قصه در نظر گرفت .