چکیده:
تصرّف هنرمند در زبان سبب خلق تصویر میشود؛ این دگرگونی بهوسیله بهکارگیری عناصری شکل میگیرد که در مجرای زبان موجود و از قابلیّتهای ذاتی آن است. هنرور با کشف و بهرهگیری از این ابزار، در هنجار طبیعی زبان دست برده، بهواسطه همین دستکاری، دست به آفرینش تصویر میزند. از این منظر، کتاب نفثهالمصدور مشحون از تصویرسازیهای بدیع و جذّاب است. از سوی دیگر، چگونگی آغاز سخن و پرداخت آن در تاثیرگذاری اثر بر خواننده، نقش بسزا و تعیینکنندهای دارد و نویسنده توانا با نگاشتن سرآغاز و مطلعی مناسب، ضمن اینکه میتواند میزان جذب و تاثیر کتابش را دوچندان کند، خواننده را نیز در جریان جوّ کلّی و فحوای اثر قرار میدهد. یکی از تکنیکهای ظریف و اثرگذار در این زمینه، بهکارگیری صناعت بدیعی «براعت استهلال» است. در کتاب نفثهالمصدور، نویسنده دو بار از این صناعت بهره میگیرد: نخست در مقدمه کتاب که دو واژه «شمشیر» و «قلم» ـ در کنار مسائلی چون غصه و هجران یاران، جسم انسانهای کشتهشده ... ـ در بیشتر تصویرسازیهای نویسنده دیده میشود؛ دوّمین «براعت استهلال» تقریبا در میانه کتاب دیده میشود و درآن تصویرسازیهای نویسنده پیدرپی و بهوسیله پدیدههایی مختلف (چون آسمان، زمین، شفق، صبح، کوه و دریا) صورت میگیرد. یکی از انواع ابزارهای تصویرآفرین که نسوی در سرآغاز سخن خود با بهکارگیری آن میکوشد تصوّرهای ذهنی خود را به تصویر مبدّل کند، صنایع «کنایهمحور» است. این جستار میکوشد ضمن تعریف صناعات کنایهمحور، به تشریح دو گونه آن، یعنی صناعت «استعاره ایهامی کنایه» و «استعاره کنایه» بپردازد که در آفرینش تصویرهای بدیع در درآمد (براعت استهلال)های نفثهالمصدور نقشی اساسی دارند.
خلاصه ماشینی:
بررسي نقش شگردهاي کنايه محور در تصويرسازي براعت استهلال هاي نفثه المصدور حسين حسن پور آلاشتي / مصطفي ميردار رضايي / راحيل محمدي ده عباساني چکيده تصرف هنرمند در زبان سبب خلق تصوير ميشود؛ اين دگرگوني به وسيله به کارگيري عناصري شکل ميگيرد که در مجراي زبان موجود و از قابليت هاي ذاتي آن است .
اما همان طور که گفته شد، در بررسي صناعت «کنايه محور» در کتاب نفثه المصدور و ديگر کتب منثور زبان فارسي تاکنون هيچ مطالعه اي صورت نگرفته است ؛ ولي چند پژوهش که همگي در اقليم شعر به اين موضوع پرداخته اند، عبارت اند از: ١.
» از سياوش حق جو (١٣٨١)؛ ايشان در اين مقاله ، پيشنهاد برافزودن دو فن ديگر (از صناعات کنايه محور) را بر فنون چهارگانۀ علم بيان ارائه ميکند؛ ٣ـ سعيد شفيعيون در کتاب «زلالي خوانساري و سبک هندي» به صناعت «استعارة مکنيه ايهامي يا استعارة تشبيه » اشاره ميکند و ميگويد: کاربرد تشبيه هاي نوظهور در اين استعاره ها و برخي ظرفيت هاي زباني و معاني ثانويه مفردات و ترکيبات ، اين استعاره ها را از فرم رايج و جاافتادة خود ممتاز کرده است و ميتوان از آن ها با نام استعاره هاي مکنيۀ ايهامي يا استعارة تشبيه ياد کرد (شفيعيون ، ١٣٨٧: ٤٣)؛ ٤.
بررسي «استعارة کنايه » در براعت استهلال نخست در تحليل صناعت «استعارة کنايه »، سواي دو واژة «شمشير» و «قلم »، واژه هاي ديگري چون «سلامت »، «فتنه » و «خون » نيز در مرکز تصويرسازيهاي نخستين «براعت استهلال » کتاب نفثه المصدور مشاهده ميشود.
اساس ساخت اين تصويرها نيز بر صناعت «استعارة ايهامي کنايه » است ؛ در بررسي «استعارة کنايه » در «براعت استهلال » نخست ، واژه هاي «شمشير»، «قلم »، «سلامت »، «فتنه » و «خون » در مرکز تصويرسازيهاي نويسنده مشاهده ميشود.