چکیده:
دریای خزر به عنوان بزرگترین دریای محصور در خشکی به دلیل اکوسیستم متنوع و منابع قابل توجه نفت و گاز و نیز موقعیت استراتژیکی و ژئواکونومیکی، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر1991مورد توجه قدرتهای بزرگ فرامنطقه ای خصوصا آمریکا و اتحادیه اروپا از یک طرف، و چین، ترکیه و اسرائیل از طرف دیگر، قرار گرفت. روسیه به عنوان وارث اصلی شوروی فروپاشیده و ایران که تا قبل از فروپاشی شوروی سابق، خود را تنها مالک این پهنه آبی مهم می دانستند هم با حساسیت ویژه منافع و اهداف خود را در حوزه خزر در شرایط نوین پی گرفته اند.این حضور و در واقع رقابت جدید در منطقه، معادلات پیچیده و متنوعی را در در عرصه روابط بین الملل رقم زده است که در این پژوهش بررسی شده اند.
خلاصه ماشینی:
و حضور آمریکا و حرص و ولع آن در منطقه خزر در همین راستا تا حدودی قابل توجیه و توضیح است و بر اساس تجربه ای که آمریکا در دهه ٧٠ میلادی مبنی بر تحریم های نفتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به همراه داشت و منجر به رکود و ورشکستگی بسیاری از شرکتهای غولآسای آمریکا و اروپایی گردید، دولت آمریکا از طریق کنسرسیومهای بین المللی مورد نظر خود تلاش کرده است که از ایجاد ارتباط و وابستگی بین دو کانون مهم و استرتژیک انرژی دریای خزر و خلیج فارس جلوگیری کند تا مانع اهمیت بیشتر خلیج فارس و به تبع ایران شود.
همچنین جلوگیری از افزایش حضور آمریکا و ناتو در آسیای مرکزی و ماوراءقفقاز، جلوگیری از گسترش آمریکا و ناتو به سمت شرق و انجام مانورهای نظامی در نزدیکی مرزهای چین ، کمک اقتصادی به کشورهای منطقه خزر در جهت جلوگیری از بحران اقتصادی و فرورفتن در هرج و مرج و تأثیر بر امنیت چین ، افزایش همکاری های فنی ، علمی و مدیریتی این کشورها به منظور کاهش وابستگی به غرب به خصوص آمریکا و و روسیه و فاصله گرفتن از مدل مدیریتی این کشورها و در نهایت ، تلاش برای جلوگیری از بنیادگرایی اسلامی و افراط گرایی دینی با توجه به استان های مسلمان نشین شمال غرب این کشور را از اهداف دیگر حضور چین در این منطقه ژئوپلیتیکی است (زارعی ، ١٣٨٥)، (سنجابی و سیفی ، ١٣٨٧: ٨٤).
می توان گفت مؤثرترین عامل حضور ترکیه در منطقه خزر که بر اساس استراتژی غرب به ویژه آمریکا طراحی شده در راستای تلاش برای منزوی کردن ایران و نیز مقابله با روسیه و گسترش نفوذ این کشور از طریق حمایت از ترکیه بوده است .