چکیده:
نخستین رمانهای فارسی، تصویری مخوف و سیاه از شهر و زندگی به دست دادهاند. افزون بر نگاشت تباهی و سیاهی زندگی شهری و پیامدهای آن، گاه عناوین رمانها نیز برگرفته از فضای تیره شهر است. مسئله بنیادین این پژوهش، بررسی ارتباط واقعیتهای اجتماعی با فضای مخوف و سیاه بازتابیافته در نخستین رمانهای فارسی است که در دو دهه اول 1300 ش. به نگارش درآمدهاند. به این منظور، ابتدا کوشیدهایم ویژگیهای شهر مدرن و تصویر مخوف و اهریمنی آن را از رمانهای این دوره، استخراج و دستهبندی کرده و در گام بعدی، ارتباط میان شهر مخوف و سیاه بازنماییشده در رمان را با واقعیتهای اجتماعی زمان نگارش آنها بررسی کنیم. مبنای تحلیل بر پایه آرای بازتابیافته در رمانهای این دوره استوار شده است. سپس، نمودهای شهر مخوف بازتابیافته در رمان، به پشتوانه دادههای جامعهشناسی شهری تبیین و تحلیل شده است. جایگاه غیرتولیدی شهر مدرن ایرانی، مصرفگرایی و پیامدهای آن؛ نظیر حاشیهنشینی و فساد خانههای معروفه، مهمترین نمودهای شهر سیاه و اهریمنی نخستین رمانهای فارسی است.
خلاصه ماشینی:
این خیال متضمن خطرات بیشماری است؛ چراکه خود ایرانیان را که باید تشویق به دوست داشتن وطن و محیط نمایند از محیط ایران منزجر یا به انزوا و یا به مسافرت به ممالک دیگر وادار میسازند: چنانکه ایران و تهران را چنان مخوف جلوه داده و محیط آن را برای تربیت و نشوونما مشکل قلمداد میکنند که هر کس قلم در دست میگیرد بهجای اینکه از محیط و زندگانی ایرانی تعریف و تمجید نماید پردة سیاهی روی همة امور کشیده همه کس و همه چیز را بد جلوه میدهد.
از سوی دیگر اگرچه در رمانهای دهههای بعد نیز میتوان تصاویری سیاه از زندگی شهری را نشان گرفت، در رمان این دوره، بازنمایی سویة منفی و سیاه شهر بهصورت یک جریان غالب نمود یافته و گاه عناوین رمانها نیز معطوف به فضای مخوف شهری است.
افزون بر این، جایگاه غیرتولیدی و غیرصنعتی شهر و بهتبع آن درآمد ناکافی شهرنشینان، ریشۀ مشکلات و اساس عسرت زندگی شهرنشینان قلمداد میشود: شوهران ایرانی منت فوقالعادهای از حیث تغذیه و زندگانی کلیة بر زنان خود میگذارند و از جهتی حق هم دارند؛ چون اولا برای اشخاص متوسط، کار محدود منافع خیلی کم؛ چراکه کارخانه و امور صنعتی در ایران و تهران نیست2 و متوسطین و اواسطالناس عدة معدودی هستند که جیرهخوار دولت میباشند و بهواسطة دیر رسیدن مواجب بر اهلوعیال آنها بهخصوص سخت میگذرد (شریف، 1305: 49).
راوی برونداستانی خونبهای ایران یا عشق و شکیبایی، مانند اکثر رمانهای این دوره، به توصیف وضع موجود بسنده نکرده و خطابهای تحلیلی از شهر اروپایی و تهران بهدست داده است: بعدها که باغ لالهزار خیابان لالهزار گشت و عمارات و مغازههای عالی ضمیمة آن شد ـ شکست به رونق خیابان علاءالدوله وارد آورده ـ گردشکنندگان و بیکاران را بهطرف خود جلب نمود.