چکیده:
معما و مفهوم پیچیده خلقت در جای جای زندگی و تفکر و تخیل بشر قابل مشاهده است. هنر و ادبیات، بستری مناسب برای بازتاب و به نمود درآمدن چنین مسئله شگفتی است. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعری است که در دوره اوج شکوفایی تمدن اسلامی و شکل گیری مکاتب کلامی اشعری و معتزله و شیعه چشم به جهان گشود و کاخ نظم خود را با خرد و اندیشیدن درباره خدا، انسان و هستی پی افکند. مقاله حاضر با وارسی اصول و چارچوب حکمی و فلسفی مهمی (همچون: آغاز خلقت، حدوث یا قدم جهان هستی، ماده اولیه آفرینش و مراتب آفرینش) که درباره آفرینش عالم در عصر فردوسی وجود داشته است، بخش «گفتار اندر آفرینش عالم» شاهنامه را تحلیل می کند تا روشن شود آیا تفکرات رایج عصر فردوسی در بیان او درباره آفرینش عالم بازتاب داشته است یا نه. مشاهده خواهد شد که تفکرات حکمی و فلسفی ایرانیان باستان و فیلسوفان اسلامی چنان با یکدیگر همنشین شده اند که نمی توان فردوسی را در قلمرو گفتمان یا اندیشه ای خاص محصور کرد؛ بلکه او نماینده تفکرات حکیمانه «اسلام ایرانی» در روزگار خویش است.
The mystery of creation as a complicated concept is present in all aspects of life، thinking، and imagination of human beings. Art and literature provide appropriate grounds for the reflection and representation of this amazing issue. Abolghasem Ferdowsi، is a poet who was born in the era which was the climax of the flourishment of Islamic civilization and formation of Mu’tazila، Ash’ari ، and Shia schools of Kalam، and his poems are based on his wisdom and thoughts about God، man and existence. In this article “remarks about the creation of the world” as a part of Shahnameh is analyzed through studying the important philosophical principles and framework (e.g. creation of the world، pre-eternity or creation in time، the primary essence and the stages of creation) about the creation of the world in Ferdowsi era. This paper tries to show whether common beliefs of Ferdowsi era have been reflected in his remarks about the creation of the world. The results show that in Shahnameh the intellectual and philosophical thoughts of ancient Iranians and Islamic philosophers are accompanied together in a way that it is impossible to delimit Fedowsi to a specific discourse or thought، and he can be considered a representative of the wisdom of “ Islamic Iran” in his era.
خلاصه ماشینی:
بنابراین ، واژة توانایی و قدرت، یادآور قدرت الهی در آفرینش جهان است که «خلق الخلائق بقدرته » (نهج البلاغه : خطبه ١٨٢) چنان که در سورة طلاق آیة دوازده نیز آمده است : «الله الذی خلق سبع سماوات و من الأرض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شی ء قدیر و أن الله قد أحاط بکل شی ء علما» در شاهنامه ، بارها به صفت توانایی و دانایی در کنار سخن از آفرینندگی خالق یکتا اشاره شده است : خداوند کیوان و بهرام و هور که هست آفرینندة پیل و مور نه دشخواری از چیز برترمنش نه آسانی آید ز اندک بوش همه با توانایی او یکی ست بزرگ است و بسیار و گر اندکیست (فردوسی ، ١٣٦٦/١: ٢٨٦) ز هستی نشانست بر آب و خاک ز دانش منش را مکن در مغاک توانا و دانا و دارنده اوست خرد را و جان را نگارنده اوست (همان ، ١٣٦٩/٢: ٤٢٠) بر آن دادگر کو جهان آفرید پس از آشکارا نهان آفرید دو گیتی پدید آمد از کاف و نون چرا نه به فرمان او در نه چون سپهری برین سان که بینی روان به دانش بر او بر خرد ناتوان چه خوانی همی چرخ را؟ ناتوان توانا و دانا جز او را مخوان (همان ، ١٣٧٥/٥: ٥٦٢) امید عطایی و هرمز میلانیان، در مصرع «بدان تا توانایی آید پدید»، «توانایی » را معادل انرژی می دانند (ر.