چکیده:
ساختار هر متنی، از کوچکترین واحد معنایی مستقل یعنی جمله تا بزرگترین واحد یعنی متن کامل، با پیوندهای درونی شکل میگیرد. پیوستگی از راه دریافت ساختار و هماهنگی معنایی اجزا و عناصر درک میشود و اهمیت آن در اینست که هم درک عمیقتری از معنای متن ایجاد میکند و هم این درک موجب افزایش جذابیت و انگیزه خوانش متن میگردد. متن النوبه الثالثه تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار با توجه به گستردگی و استقلال بخشهای آن، از پیوستگی درونی عمیق و پیچیده ای برخودارست. پس از بررسی عناصر سبک نثر فنی النوبه الثالثه و ابعاد عرفانی، نثری، تفسیری، شعری و روایی آن، دریافتیم که زمینه سازی بخش عمده پیوستگی درونی و رابطه عمیق و پیچیده ساختاری و معنایی میان بخشهای گوناگون، در همین سبک نثر فنی و ابعاد عرفانی، نثری، تفسیری، شعری و روایی متن نهفته است. به این صورت که هر کدام از این ابعاد، پیوندهای درونی متناسب با ماهیت خود را در متن، پدید آورده اند و سهمی از پیوستگی درونی متن را به خود اختصاص داده اند. بنابراین پیوستگی درونی النوبه الثالثه کشف الاسرار در بزرگترین ابعاد آن، یکی از شاخصه های بارز سبک نثر صوفیانه میبدی است.
خلاصه ماشینی:
پـس از بررسـی عناصر سبک نثر فنی النوبة الثالثه و ابعاد عرفانی ، نثری ، تفسیری ، شـعری و روایـی آن ، دریافتیم که زمینه سازی بخش عمده پیوستگی درونی و رابطه عمیق و پیچیـده ساختاری و معنایی میان بخشهای گوناگون ، در همین سبک نثر فنی و ابعاد عرفانی ، نثری ، تفسیری ، شعری و روایی متن نهفته است .
میبدی مانند بسیاری از قدما بویژه مفسران و اهل کلام و عارفان هماننـد خود، شناخت عمیق و دقیقی از کارکردهای عناصر زبـانی دارد و بـه پیچیـدگی و اهمیـت پیوستگی درونی یا به زبان قدما« فصل و وصل » واقف است ، عبدالقاهر جرجانی « فـصل و وصل » را از دشوارترین و پیچیده ترین ابواب بلاغت و گاه عین بلاغـت میـشمارد و چنـین میگوید: « ناگفته نمانـد هـر علمـی از علـوم بلاغـت کـه تـصور شـود غـامض و دقیـق و دشوارست ، به اندازه غموض و دقت و دشواری این باب فصل و وصـل نیـست و عـده ای تنها به این قناعت کرده اند که وقتی جمله ای را ببینند که درآن عطفی نیست ، بگوینـد کـلام مستأنفه شده و از ماقبل خود منقطع گردیده است .