چکیده:
حکایت شیخ صنعان همچون بسیاری از حکایات عرفانی سرشار از عناصر رمزی و هنجارگریزیهای نمادین است. این داستان مجموعه ای از تقابلهاست که عطار با طرح این تقابلها ، ضمن القای بهتر مفاهیم رمزی قصه به برجسته سازی عناصر قلندری در مقابل تصوف زاهدانه پرداخته است. وی با بیان این روابط تقابلی میان نشانه های حکایت و با قراردادن کلمات در حوزه مفاهیمی خارج از هنجار و کشاندن قهرمان به ساحتی خارج از کلیشه های معمول و باورهای رایج خود و درگیری او میان این تقابلها، ساختی هنرمندانه از داستان ارائه داده است.از آن جا که پدید آمدن یک سبک، حاصل بسامد و تکرار نشانه هاست، میتوان نتیجه گرفت که عطار در حوزه کاربرد نشانه های تقابلی و تکرار تضادها در بافتی ماهرانه و هدفمند، بسیار توانا و صاحب سبک است.این پژوهش به بیان این تقابلها و شرح و تبیین آنها در حوزه ساخت و معنا میپردازد.
خلاصه ماشینی:
چون از خود اختیاری برای ترک ندارد ، همانگونه که در گزینش این عـشق هـم اختیـاری متوجه وی نبوده است : 3 گفـت ایـن آتـش چـو حـق در مـن فکنـد مــن بــه خــود نتــوانم از گــردن فکنــد عشق و عادت یا عشق و زهد چنانکه میدانیم پیکرة اصلی حکایت شیخ صنعان و بنای کنشهای اساسی داستان بـر ایـن تقابلست .
د- گفتگوهای متقابل گفتگوها را در این حکایت میتوان به چهار بخش اصلی تقسیم کرد : ١- گفتگوی شیخ با مریدان که سرشار از تقابل است ؛ ٢ -گفتگوی شیخ با دختر ترسا که تقابل میان پیری و جوانی ، نام وننـگ ، مـسلمانی و ترسایی ، کفر و ایمان ، غم وشادی ، وصل و فراق ، ناز و نیاز و ...
در حکایت شیخ صنعان ، دختر ترسا قطره ایست در دریای مجـازی دنیـا کـه در تقابـل بـا دریای حق قرار دارد ، این مفهوم و در نظام نشانه شناسی دالها ، قطرة وجود دختر ترسا در تقابل با دو دریاست : دریای مجازی دنیا و دریای نامتناهی حق .
عطـار بـا طـرح ١ - تفسیر عرفانی و زبان قرآنی ، ص ٢٨٩ ٢ - مکتب حافظ ، ص ٢٦٩ ٣ - دیوان سنایی ، ص ٣٦٠ تقابلها در حوزه های مختلف داستان و با قرار دادن نشانه ها در جایگـاه مفـاهیمی خـارج از هنجار و کشاندن قهرمانان حکایت بساحتی خارج از کلیشه های معمول و باورهای رایـج ، ضمن ارائة ساختی هنرمندانه از داستان ، موفق به القای هر چه بیشتر و بهتر مفـاهیم رمـزی قصه شده است و بسیاری از معانی و عناصر ادبیات قلندری را از رهگذر این تقابلها طـرح و تثبیت کرده است .