چکیده:
مسئله اصلی در این تحقیق آن است که: دیدگاه ملاصدرا درباره عقل عملی، تا چه میزان با مستفاد از آیات و روایات همخوانی دارد؟ بنابراین، این تحقیق با دو پرسش مهم روبهروست: یکی، دیدگاه ملاصدرا درباره عقل عملی چیست؟ دوم، مستفاد از قرآن و حدیث درباره شئون عملی عقل چه میباشد؟ آنچه از مطالعه این مقاله به دست میآید، آن است که مطابق آموزههای دینی، عقل دارای شئون علمی و ادراکی، و شأن عملی و تحریکی است. در مقابل، برخی از فیلسوفان اسلامی، شأن عقل عملی را ادراک امور مربوط به عمل انسان دانستهاند، و بین عقل عملی و عقل نظری در اصل شأنیت ادراک تفاوتی قایل نشدهاند و برخی دیگر، شأن عقل عملی را از مقوله عمل و تحریک، و متفاوت از شأن ادراک عقل نظری برشمردهاند. کلمات ملاصدرا درباره عقل عملی با هر دو دیدگاه همسان است؛ اما با آنچه درباره شأن عملی عقل در آموزههای دینی وارد شده است، مقداری تفاوت دارد. هدف ما از این نوشتار آن است که با تحلیل کلمات ملاصدرا درباره عقل عملی و فهم آموزههای دینی در شئون عقل، به داوری دیدگاه ایشان بر اساس قرآن و حدیث بپردازیم؛ لذا روش ما در این مقاله توصیفی ـ تحلیلی همراه با تفسیر متن آیات و روایات است
خلاصه ماشینی:
فیلسوفانی نظیر فارابی )فارابی، 1381: 132؛ 1413ق: 362–370؛ 1382: 42)،<FootNote No="11" Text=" در آرای فارابی در جاهای مختلف، کارکرد ادراکی عقل عملی، مانند علم به مدرکات جزئی، حصول مقدمات در اثر کثرت تجارب و طول مشاهده اشیاء محسوسه و وقوف علمی به امور تأثیرگذار مشهود است؛ تا جایی که حکیم سبزواری به نقل از فارابی، درباره قوه نظریه (عقل نظری) و قوه عملیه (عقل عملی) مینویسد: «[قوه] نظریه آن است که انسان علم به آنچه را شأنش عمل کردن بدان نیست، به دست آورد و [قوه] عملیه آن است که انسان به واسطه آن، آنچه را شأنش عمل نمودن بدان است، میشناسد» (سبزواری، 1373: 310).
البته در کلمات ایشان، عبارات دیگری نیز میتوان یافت که در مقام بیان حقیقت نفس و قوای آن و بیان حقیقت علم، صراحت یا ظهور بیشتری در وجود عقل محرک در کنار عقل مدرک دارند؛ مثلا ایشان در کلامی دیگر پس از بیان مطلب فوق مینویسد: پس این دو عقل (عقل نظری و عقل عملی) دو جزء برای نفس انسانی هستند: یکی از این دو، جزء انفعالی علمی است که از مبادی عالیه به وسیله علوم و معارف منفعل میشود؛ علوم و معارفی که غایت آنها خودشان هستند و آن، همان ایمان به خدا و روز آخرت است و دومین از این دو، جزء فعلی عملی است که به سبب آرا و علوم در آنچه تحت آن است، عمل میکند؛ آرا و علومی که غایت آنها عمل به مقتضای آنها از فعل طاعات و اجتناب از معاصی و تخلق به اخلاق حسنه و تخلص از اخلاق ذمیمه است و این همان دین و شریعت [واقعی] است.