چکیده:
دربارة آفرینش، هدف و علت آن، پرسشهای متنوعی وجود دارد که تفکیک آنها از یکدیگر و ارائه پاسخ مناسب به هریک، برای حل مسئله حکمت آفرینش ضروری است. در این بحث، چهار سوال را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد: اول، هدف خالق و دوم هدفی است که برای مخلوق در نظر گرفته شده است. سوم، علت آفرینش و چهارم، وجه حکیمانه بودن آفرینش عالم است. پاسخ سوال اول و دوم این است که خداوند متعال به دلیل کامل مطلق بودن، به عنوان خالق عالم، هدف و مقصدی را مدنظر قرار نداده است. هدفی هم که برای هر موجودی در نظر گرفته شده، رسیدن به کمال لایق خود است. پاسخ سوال سوم این است که حب به کمال، علت آفرینش است و آفرینش، چون به بهترین وجه ممکن رخ داده است، حکیمانه است. تفصیل این پرسشها و پاسخ آنها، محتوای مقالة حاضر را تشکیل میدهد.
خلاصه ماشینی:
سؤال سوم، که پس از پاسخ به سؤال اول خودنمایی میکند و ما آن را در ضمن سؤالات چهارگانه مطرح کردیم، از این قرار است: حال که خداوند متعال، هدفی را از آفرینش عالم دنبال نمیکند و قصد به دست آوردن چیزی را ندارد، پس چرا آن را آفریده است؟ به عبارت دیگر، وقتی هدفی در کار نیست، پس علت آفرینش چیست؟ آیا امکان فعل بدون هدف وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال، ابتدا باید گفت: اغلب مردم گمان میکنند علت تحقق یک فعل، هدفی است که از آن مدنظر فاعل است.
اما آیا ملاک انجام یک فعل، به دست آوردن کمال است؟ آیا ممکن نیست فاعل، کمالی را فاقد نباشد، در عین حال فعلی را انجام دهد؟ برای پاسخ به این سؤال، باید به طور دقیق تحلیل کنیم که در مورد فاعل ناقصی که با انجام فعل، خود را کامل میکند، آیا حب به هدف و بهتبع آن، حب به فعل، ناشی از نداشتن کمال است، به نحوی که اگر کمال محقق شود یا محقق باشد، دیگر حبی وجود نخواهد داشت؟ یا آنکه ملاک تعلق حب نفس کمال است، اعم از اینکه این کمال محقق باشد، یا خیر، کمال خود باشد، یا کمال موجود دیگر؟ اگر دقت کنیم، خواهیم دید که حب به نفس کمال تعلق میگیرد، و نه لزوما به کمال مفقود.
با این بیان، معلوم میشود علت آفرینش، که فعل خداوند متعال است (صدرالمتألهین، 1360، ص 49ـ50؛ همو، 1363، ص 52ـ53)، وجود کمالی است که در خود مخلوقات، با آفرینش الهی محقق میشود و چون کمال بهنفسه محبوب است، تعلق علم الهی به کمالات ممکن مخلوقات، موجب آفرینش آنها میگردد.