چکیده:
با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین به وجود آمد و دیدگاههای گوناگونی در این باره پدیدار گشت. علیرغم سایر دیدگاهها، اندیشه برخی افراد در رابطه علم و دین از برجستگی ویژهای در میان روشنفکران دینی برخوردار است. برخی از روشنفکران با استفاده از یافتههای علوم تجربی، تلاش در توجیه علمی آموزههای دینی داشته و بر این باورند که علم و دین دارای دستاوردهای مشابهی هستند. پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیل محتوای کیفی، به دنبال آن است با نگاهی دقیق، به مطالعه موردی بنیان فکری علمگرایانه مهندس بازرگان بپردازد. یافتههای تحقیق نمایانگر آن است که این نحله از نواندیشان دینی به جهت تاکید مفرط در بهرهگیری از آموزههای پوزیتیویستی، مبانی دین را به محاق میبرند و در نهایت در وادی سکولاریسم، به دین حداقلی بسنده مینمایند.
خلاصه ماشینی:
(بازرگان، بیتا: 128 ـ 127) ایشان علوم بشری مورد تأیید قرآن و انبیا را به همه علوم دنیوی سرایت میداد و آنها را دارای جایگاه رفیعی در عرصه حیات میدانست و معتقد بود وقتی در عمل و زندگی روزمره و اشتغالات عمومی، دخالت و حاکمیت دستاوردهای علوم و افکار را بهسهولت میپذیریم و علم را در عمل، عالیترین مرجع قضاوتها میشناسیم، غیرقابل قبول است که در قلمرو دین به آن تمسک پیدا نکنیم و کور و لنگش بدانیم: (همو، 1364 ب: 411) ما چارهای نداریم جز آنکه به نور علم و عقل تا حدود بینایی و رسایی ممکن، پردهها را پس بزنیم؛ منتها با ارتباطی که مسئله با قرآن دارد و اعتقادی که ما به خاندان رسالت داریم، سعی میشود روزنهها را از لابهلای آیات و روایات مستند جستجو نماییم تا از محور اصلی منحرف نشده، از پیش خود دعوای تازهای ابداع نکرده باشیم و هم پابهپای علوم کلاسیک گام برداشته و جوابی به خود و سایرین عرضه نماییم؛ جوابی که مورد قبول دانش و دین و ترکیب مأخوذ از هر دو باشد.
در حقیقت توجیه دین با روش علوم تجربی، میخواهد چنین استنباط کند که مفاهیم، ارزشها و احکام دینی تنها برپایه مستندات وحیانی و روایی مشخص نمیشوند؛ بلکه انسانها هم میتوانند با علم و تجربه، احکامی نوین ایجاد نمایند؛ از اینرو بین احکام و ارزشهایی که برپایه علم تجربی اثبات شدهاند، با احکامی که از مستندات روایی و دینی استنباط شدهاند، هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ چراکه اگر قرآن «کتاب قولی» خداوند است، طبیعت «کتاب فعلی» آن است؛ قرآن آینه طبیعت است و با قوانین طبیعی میتوان اصول قوانین و حقایق مکتوم قرآن را کشف نمود و چون راه بشر، همانند راه انبیا و قرآن بهسوی تکامل و سعادت است، بشر در مسیر حرکت بهسوی اهداف و آرمانهایش، تعارضی با راه دینی و قرآنی نمیبیند؛ حتی در این مسیر میتوان از دستاوردهای علمی برای معجزه بودن قرآن دلیل پیدا کرد یا با قرآن، تکامل زیستی را تأیید نمود.