چکیده:
نوشتار حاضر ضمن نقد، ارزیابی و تحلیل مفهومی نظریات معطوف به انتخابات و رفتار انتخاباتی در پاسخ به این سوال که در جمهوری اسلامی رفتار انتخاباتی شهروندان با کدامیک از سه دسته الگوی نظری جامعه شناسی، اقتصاد سیاسی و روانشناسی سیاسی قابل تبیین است بر این فرضیه تاکید دارد که رفتار انتخاباتی پدیدهای زمان پرورده، زمینه پرورده و مکان پرورده است. بدین خاطر نمیتوان به فرا نظریهای جهان شمول دست یافت که چرایی و چگونگی و محتوای رای دهی در همه کشورهای جهان و حتی همه حوزههای انتخابیه درون یک واحد جغرافیایی را در سپهر آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.
خلاصه ماشینی:
در دیدگاه کارکردگرایی مفاهیم مرکزی چون کارکرد (فونکسیون) 1 ، ساخت، یکپارچگی، تعادل و ارزشها وجود دارد (بشیریه، 1386: 84) که در اینجا با در نظر گرفتن موضوع مورد مطالعه، یعنی رفتار انتخاباتی به عنوان یکی از اشکال مشارکت سیاسی، به توضیح هر یک میپردازیم: با توجه به مطالب ذکر شده، آنچه برای بحث ما در قالب دیدگاه کارکردگرایی مفید است، این است که بپرسیم اثر و نقش مشارکت سیاسی شهروندان بهخصوص در انتخابات در جامعه چیست؛ یعنی اینکه ببینیم مشارکت سیاسی پاسخگوی چه نیازی است.
در مورد مساله مشارکت سیاسی نیز افراد جامعه به گذشته خود و انتخابات انجام شده بر میگردند و با در نظر گرفتن هزینههای صرف شده و به دنبال سود بیشتر، در انتخابات شرکت میکنند هرچند ممکن است تصور شود رأی دادن برای شهروندان هزینهای ندارد، این خطاست که صرف هزینه را تنها هزینه مادی بدانیم.
آنگونه که در نمودار شماره (2) آمده است در فرایند رفتار انتخاباتی چارچوبهای مدنظر در سه سطح کلان، میانی و خرد و در بستری ساخته میشود که در مورد انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی ایران متغیرهای اصلی آن عبارتاند از: - فرایند پیش اقناع (که به وسیله یک رشته اتفاقات وتجربیات قبلی، تعاملات سابق مردم با کاندیداها در طول زمانهای قبل از انتخابات در مورد ایشان شکل گرفته بود) (سطح خرد ) - فرهنگ سیاسی مردم (با یک رویکرد غالب بدبینانه از ایشان به سیاست) (سطح میانی) - شبکههای اجتماعی که رأی دهندگان به آن تعلق دارند (سطح کلان) - گفتمانهای اقناعی که مردم به نحوی در معرض آن هستند که عمدتا از طریق رسانههای جمعی و نیز ارتباطات میانفردی ارائه میشد.