چکیده:
جمهور مسلمانان معتقدند که اموات، توانایی شنیدن صدای زندگان را دارند. در این بین
برخی از علمای وهابی مانند البانی، قائل بهعدم سماع موتی شدهاند و کتاب الایات و
البینات فی عدم سماع الاموات عند الحنفیه السادات, درصدد بیان همین مطلب است.
البانی مهمترین ادله خود را در حاشیه این کتاب بیان کرده که ما با اشاره به ادلهی اوو
پاسخ به آنهاء اثبات کردهایم که قائلین بهعدم سماع موتی» دارای مبنایی صحیح در
باب روح و حیات برزخی نیستند. با توجه به کلمات البانی، این نگاه برگرقته
از روش هستیشناسی اوست، که ریشه در افکار حسگرایی و تجربهگرایی دارد.
خلاصه ماشینی:
"/> بر خلاف تمام اندیشههای علمای سلفی خود و حتی دیگر مذاهب اسلامی، قائل بهعدم سماع موتی شدهاند؟ خود البانی در جواب از این شبهه<FootNote No="328" Text=" همانطور که البانی میگوید: یکی از جوانان بیروت کتابچهای مینویسد بهنام أثر الحدیث الشریف فی اختلاف الائمه الفقهاء رضی الله عنهم، که در آنجا بههمین شبهه پرداخته که چرا شما در باب سماع موتی بر خلاف ائمه خود حرکت کردهاید؟ جناب البانی در چاپ چهارم کتاب الایات البینات سعی در جواب این شبهه را دارد.
"/> که باید در جای خود مورد بررسی دقیق قرار گیرد؛ اما آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته این است که چرا البانی از طرفی مباحث مبنایی سماع موتی مانند، مباحث روح و حیات برزخی را از کتاب ابنقیم ذکر میکند، ولی مسألهی سماع موتی را که از آثار حیات برزخی است، اجتهاد میکند؟ او وقتی در این مسأله به کتاب ابنقیم میرسد میگوید: این کتاب نامعتبر است و کتابی است که ابنقیم در اوایل طلبگیاش نوشته است؟!<FootNote No="333" Text=" آلوسی، نعمان،با تصحیح و حاشیه ناصرالدین البانی، الایات و البینات فی عدم سماع موتی،ص39.
دلیل اول: دلایل عقلی الف: عدم پذیرش مسأله سماع موتی از راه عقل وی معتقد است، اطلاع از احوال اموات همانند سماع موتی، نیازمند نزول آیه از جانب خدا و یا صدور حدیث از طرف نبی6 است و با قیاس و برهان عقلی نمیتوان از آن اطلاع یافت؛ زیرا آگاهی از امور غیبی، متوقف بر نقل و سمعیات است؛ در صورتیکه نقل و نص معتبری در این موضوع نباشد، بحث در مورد آن شرعا جایز نیست؛ چراکه خداوند تعالی میفرماید: (و لا یعلم الغیب إلا الله(.