چکیده:
علم دینی، دسترسی بشر به عالم تکوین و تشریع الهی برای رسیدن به سعادت فردی، اجتماعی، تمدنی، دنیوی و اخروی است. فقه حکومتی نیز متکفّل استکشاف و ارائة بعد تشریعی کنشهای متدینین است و از این منظر در منظومة علم دینی، نقش بسزایی ایفا میکند. علوم انسانی اسلامی نیز بهعنوان مددکار فقه حکومتی در کنار الهیات و علوم طبیعی، مواد و موضوع استنباط بایدها و نبایدهای کنشگران از سوی فقه حکومتی را فراهم میآورد. همچنین علوم انسانی اسلامی مسئول پیادهسازی بایدها و نبایدهای ارائهشده از سوی فقه حکومتی و سنجش وضعیت موجود با شاخصهای ارائهشده از همان ناحیه است تا کنشهای کنشگران و زمینههای کنش آنها را به وضعیت مطلوب برساند. از طریق این نگاه، تقسیمبندی نوینی در حوزة علوم پیشنهاد میشود که انفکاک بین علوم انسانی و فقه حکومتی از بین میرود.
خلاصه ماشینی:
جایگاه فقه حکومتی و علوم انسانی اسلامی در منظومة علم دینی عباسعلی مشکانی سبزواری * / مریم حسنپور** چکیده علم دینی، دسترسی بشر به عالم تکوین و تشریع الهی برای رسیدن به سعادت فردی، اجتماعی، تمدنی، دنیوی و اخروی است.
همچنین علوم انسانی اسلامی مسئول پیادهسازی بایدها و نبایدهای ارائهشده از سوی فقه حکومتی و سنجش وضعیت موجود با شاخصهای ارائهشده از همان ناحیه است تا کنشهای کنشگران و زمینههای کنش آنها را به وضعیت مطلوب برساند.
علم دینی، علوم انسانی اسلامی، علوم اجتماعی، فقه حکومتی، منطق کشف علوم مقدمه لزوم تولید علم دینی و نیز نقدها و نقبهایی که بر علوم انسانی کنونی وجود دارد، اندیشهوران را به این اندیشه واداشته است که چگونه میتوان علوم انسانی اسلامی را فراهم آورد.
با نگاهی که ما به علوم، بهویژه علوم انسانی داریم و تقسیمبندیای که ارائه خواهد شد، روشن میشود که علوم انسانی اگر قرار است تمامی حوزههای کنشهای انسانی را مورد برنامهریزی، اجرا و سنجش قرار دهد، باید توانایی ارائة جهانبینی و ایدئولوژی و باید و نباید را نیز در کنار هستها و نیستها ارائه کند؛ اما با روششناسی موجود علوم انسانی که مبتنی بر حس و تجربه و تحلیلهای تفهمی عقل ابزاری است، مشکل دوچندان میشود.
نظر اولیه بر این است که استنباط گزارههای اخلاقی نیز بر عهدة فقه حکومتی است و علم اخلاق در حوزههای عملیاتی کردن کنشهای درونی و بیرونی متصف به اخلاق، فعال خواهد بود.
بهاجمال باید اشاره کرد که منطق فهم در علوم انسانی غیردستوری، که فقه حکومتی را نیز شامل میشود، همان منطق فهم فقهی مبتنی بر علم اصول است.