چکیده:
مقاله حاضر میکوشد به تبیین جایگاه سازها و اصطلاحات موسیقی در تصویرسازی قصاید خاقانی بپردازد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ دادن به این پرسش است که خاقانی به چه منظور و تا چهاندازه و به چه شیوههایی سازها و اصطلاحات موسیقی را در تصویرسازی به کار برده و از چه شگردهای هنری بهره برده است. در این مقاله ابتدا به جمعآوری و دستهبندی ابیاتی که شاعر در آنها از اصطلاحات و آلات موسیقی در تصویرپردازی استفاده کرده است پرداختهایم؛ سپس سازها و اصطلاحات موسیقی بر اساس کاربردشان در تصویرسازی دستهبندی و تحلیل شدهاند و برخی از دشواریهایی که مربوط به اصطلاحات موسیقی و سازها بوده است، برطرف شده است. در نهایت میتوان گفت که مطابق بررسیها و مشاهدات انجام شده در قصاید خاقانی، از شکل سازها و آهنگهای سازها آنها و اصطلاحات موسیقی به شیوهای هنرمندانه برای تصویرسازی و تصویرپردازیهای متنوع به کار گرفته شدهاند؛ همچنین از اسامی آلات و اصطلاحات موسیقی به منظور مضمونسازی برای ساختن مضامین هنرمندانه استفاده شده است. برخی از این مضامین در قصاید خاقانی به شکل یکسان با تفاوتهایی تکرار میشوند.
The present study tries to explain the position of musical terms and instruments in Khaghani’s odes illustration. The purpose of the study was to answer the question to what extent and in what ways Khaghani used musical instruments and terms in the illustration and what artistic techniques were used. In this paper, first we summarized and categorized the verses where poets used musical instruments and terms for their illustration; secondly, the musical instruments and terms were classified according to their application in the illustration. Accordingly, images in the form of simile , metaphor and metonymy have been found. Finally, according to the studies conducted in the Khaghani’s odes, it can be claimed that images, tones, musical instruments and terms were used in an artistic manner to create various visualization and illustration. Additionally, musical instruments and terms were used thematically, and some of these themes are repeated in the same shape.
خلاصه ماشینی:
مانند: چنگســت پــای بســته ، ســرافکنده ، خشــک تــن چـــون زرقـــی کـــه گوشـــت ز احشـــا برافکنـــد (همان :١٣٥) مصــرع اول ، دقیقــا شــکل ظــاهری چنــگ را شــرح مــیدهــد و در مصــرع دوم بــا اســتفاده از تشبیه مرکب ، شکل ظاهری چنگ به عقاب تشبیه شده است ؛ بدین گونه که تارهای چنگ را کـه بینشـان فاصـله اسـت تصـویر عقـابی کـه گوشـت آن از اسـتخوان و دنـده هـایش ریختـه را بـه ذهن القا میکند.
نای بیزبان : نای به دلیل نداشتن تار گویی بیزبان است ؛ البتـه در موسـیقی نـای بـیزبـان منظور نی هفت بند است (ستایش گر، ج ٢: ٤٨٥ ) ١ـ١ـ٧ـ تصویرسازی با ارغنون شاعر با استفاده از انواع آرایه ها (مخصوصا تشـبیه ) شـکل ظـاهری ارغنـون را بـه تصـویر میکشد و گاه این ساز را با سازهای دیگر و تصاویر دیگر همراه مینماید.
١ـ٢ـ تصاویر خلق شده با موضوعات مختلف در این قسمت ، شاعر اسامی سازها را به گونه ای در ابیات در کنار واژه های دیگر مـیآورد و با استفاده از آرایه هایی چون تشخیص و استعاره تصـاویر گونـاگونی چـون شـادمانی و غـم و ناراحتی را به ذهن خواننده القاء میکند.
مانند: تنم از آتـش بـت سـوخته چـون عـود و نـی اسـت چـــون نـــی و عـــود سرانگشـــت بخاییـــد همـــه (همان :٤٠٧) سر انگشت خاییدن نی وعود کنایه از حرکـت انگشـت هـا بـرروی تارهـای عـود یـا روی سوراخ های نی در هنگام نواختن است ؛ پس میتوان گفت این بیت تصویر نواختن سـاز را بـه ذهن متبادر میکند.