چکیده:
استراتژی های قدرت های بزرگ در مناطق ژئوپلیتیکی جهان تابع متغیرهای مختلفی است. این قدرت ها در تمام کره زمین به دنبال پایداری و حفظ برتری بوده و این روش را به واسطه ابزارهای مختلفی اعمال می نمایند. یکی از دلایل منابع و ریشه های پایداری قدرت های جهانی حضور و کنش آن ها در گستره جهانی و دخالت و تاثیرگذاری آن ها بر فرایندهای جهانی است. با پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده به عنوان قدرت تاثیرگذار جهانی مطرح شد. رقابت ایالات متحده با شوروی، شکل گیری بلوک های جهانی در دو مقیاس را در پی داشت. لذا دو قدرت شوروی و ایالات متحده به عنوان بازیگران جدید، استراتژی های ژئوپلیتیکی خود را پیگیری کردند. با خروج بریتانیا از شرق کانال سوئز در سال 1971، ایالات متحده بازیگر فعال در کنش های این بخش از جهان شد. کردستان به عنوان بخشی از این فضا، در بخش شمالی عراق تحت تاثیرجریان های قدرتی قرار گرفت. در این پژوهش تاثیرگذاری ایالات متحده و تداوم آن در دوره های بعد در ارتباط با کردستان شمال عراق مورد مطالعه قرار گرفته است. تا الگوی رفتاری یک قدرت بزرگ در یک منطقه ژئوپلیتیکی ویژه تحلیل گردد. ازاین رو پژوهش حاضر در تلاش است با روش تحلیلی و توصیفی به این سوال پاسخ دهد: که استراتژی آمریکا چه تاثیراتی بر تحولات کردستان عراق از سال 1971 تا 2014 داشته است؟نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه آمریکا با کردستان عراق از الگوی بی طرفی یا مداخله محدود در دوره جنگ سرد تا الگوی تعاملی پس از پایان جنگ سرد پیروی کرده است. استراتژی آمریکا در وضعیت بی طرفی اثرات متفاوتی بر توسعه سیاسی، اقتصادی و نظامی کردها داشته و در دوره تعاملی توسعه سیاسی، نظامی و اقتصادی کردها را در پی داشته است. این الگوی تعاملی، مسیر توسعه تعاملات همه جانبه یک قدرت بزرگ را در جنوب غرب آسیا از یک فضای میکرو فراهم کرده است. به گونه ای که بستر نوعی خودگردانی با اختیارات گسترده در شمال عراق را بهوجود آورده است.
خلاصه ماشینی:
از سال ١٩٩١ آمریکا دوباره برای فشار به دولت مرکزی عراق از کردها حمایت کرد و بعد از حمله عراق به شمال عراق ، آمریکا و هم پیمانشان از این منطقه حفاظت کردند و دوره جدیدی از روابط بین کردهای عراق و آمریکا شکل گرفت (٢٠١٠ ,Waller).
ازآنجا که روابط کردستان عراق با ایالات متحده در حال حاضر گسترده شده و این فضا دارای روابط ویژه ای با آمریکا است ، مسئله این تحقیق این است که فرآیند شکل گیری روابط یک فضای جغرافیایی کوچک مقیاس که فاقد ساختار سیاسی رسمی تا ٢٠٠٣ و پس ازآن تا سال ٢٠١٤ با قدرت های بزرگ چگونه بوده است ؟ این مسئله با توجه به ساختار ناحیه ای مورد تأیید ایالات متحده در عراق پس از حکومت بعث و آرمان کردی موردنظر کردها در ارتباط شکل گیری کردستان بزرگ ، دچار تعارض و چالش است و روابط ایالات متحده با کشورهای منطقه که متأثر از کنش های آرمان خواهی هستند دچار چالش خواهد شد.
بر مبنای مسئله فوق ، دو دوره مشخص در روابط شکل گرفته از هم قابل تفکیک هستند که در قالب فرضیات زیر مدنظر قرار گرفته است : - از سال ١٩٧١ تا ٢٠١٤ رابطه آمریکا و کردستان عراق از دو الگوی بی طرفی یا مداخله محدود و مقطعی و تعاملی متناسب با کنش های منطقه ای ایالات متحده پیروی کرده است .
ملا مصطفی بارزانی رئیس حزب دموکرات کردستان عراق قول داده است در صورت حمایت ما از آن ها در برابر رژیم بعث عراق اقداماتی را انجام خواهند داد و در ادامه بیان میکند که ایرانیها در این باره بسیار محتاطانه عمل میکنند که کمک آمریکا به کردها تنها در حد فشار بر دولت مرکزی عراق باشد و نه بیشتر، چون میترسند در آینده برای ایران و ترکیه مشکل ساز شود که خود این کشورها دارای جمعیت کرد زبان هستند»(١٩٦٠ ,National Intelligence Estimate).