چکیده:
خودکشی یکی از مسائل اجتماعی مهمی است که شیوع روزافزون آن در استان ایلام، بحرانی را پدید آورده است. پژوهش حاضر، تنها با هدف مطالعه زمینۀ فرهنگیِ خودکشی در جامعه ایلام انجام شده است. برای رسیدن به این هدف از رهیافت جامعهشناسی فرهنگی الگزندر بهره گرفتهایم. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در جامعۀ ایلام، خودکشی، نمادی برای اعتراض به وضع موجود است و بهعنوان شر و امری شوم، رمزدهی شده است. درباره خودکشی نیز دو روایت اصلی وجود دارد: تقدیرگرایانه و رهاییبخش. با تحلیلِ بازنمایی، رمزدهی و روایتهای خودکشی درمییابیم که این کنش بهمنظور بهرسمیت شناخته شدن انجام میشود. برای کاهش خودکشی، ایجاد تغییرات هوشمندانه در نظام ارزشی، هنجاری، و تفسیری موجود، ضروری است و انجام این کار مستلزم سیاستگذاری فرهنگی است تا در معنایی که خودکشی برای کنشگران دارد، تغییری اساسی ایجاد کند؛ نخست اینکه لازم است که پیوند فرهنگی میان نیازـسائقِ بهرسمیت شناخته شدن، با استفاده ابزاری از کنش خودکشی، گسیخته شود. دوم اینکه هر دو نسل را برای بهرسمیت شناختن یکدیگر آماده کند. نسل والدین برای پذیرش نسل جوان آمادگی ندارد. نسل جدید نیز برای نسل گذشته، مشروعیتی قائل نیست؛ بنابراین، روابط بین دو نسل، به روابطِ قدرت و مقاومت تبدیل شده است. نسل جدید مقاومت میکند و نسل گذشته جز اِعمال مقتدرانۀ ارزشها، هنجارها، و تفسیرهای خود، چاره دیگری ندارد؛ بنابراین، سیاستگذاری باید در ارزشها، هنجارها، و تفسیرهای هردو نسل، جرح و تعدیل ایجاد کند.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، پرسش اساسی این است که زمینۀ فرهنگی جامعه ایلام در بروز گرایش به خودکشی چیست؟ به سخن دیگر، خودکشی در زندگی اجتماعی مردم ایلام چه معنایی یافته است؟ برای فهمیدن معنای خودکشی، لازم است به این پرسشها پاسخ داده شود: در این پژوهشها اشاره شده است که «خودکشی برای فرهنگهای مختلف، معانی متفاوتی دارد» (لینار و همکاران، 1997، 2، به نقل از: کولوسی، 2006، 4) یا میتواند «معانی متفاوتی داشته باشد» (لستر، 1997، به نقل از: کولوسی، 2006: 4) یا اینکه «فرهنگ بر شکل، معنا، و فراوانی خودکشی تأثیر میگذارد» (کولوسی، 2006، 4) و «خودکشی از نظر فرهنگی تغییر میکند و تفاوتهای رخداده در معنا، بر خودکشی تأثیر دارد» (همان) یا اینکه «علت خودکشی، تنها میتواند با ارجاع به ایستارها و ارزشهای اجتماعیـفرهنگی، که خودکشی را در هر اجتماع فرهنگی تحت تأثیر قرار میدهد، فهمیده شود» (بولت، 1988، 106، به نقل از: کولوسی، 2006، 1) یا اینکه خودکشی حتی اگر یک عمل شخصی باشد، بهطور اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد و مستعد عوامل اجتماعی و فرهنگی است (تسنگ، 2001 ،392، به نقل از: کولوسی، 2006، 3).
این امر در گذشته، مسئله تلقی نمیشد، ولی با تغییر شرایط، موجب تضاد شده و مقایسۀ اجتماعی و احساس تبعیض را در بین زنان و دختران، بالا برده است؛ برای نمونه، یکی از خودکشیکنندهها، زهره (17ساله و مجرد)، بیان کرد: ما توی روستا زندگی میکنیم، من چن سال از مدرسه عقب افتاده بودم و الان میخواستم برم مدرسه راهنمایی، ولی پدرم نمیذاشت و میگفت تو دیگه چاق و گنده هستی و معلمات مردن و من نمیذارم از روستا بری شهر...