چکیده:
هدف اصلی این پژوهش مقایسه عملکرد دانشآموزان جهشی و غیرجهشی در بهکارگیری مفاهیم و استدلالاتریاضی و تاثیر جنسیت و خودپنداره ریاضی در عملکرد آنها است. این مطالعه، بخشی از یک مطالعه طولی است که برای تجزیهوتحلیل دادههای آن، تحلیلواریانس تک و چند متغیری دو عاملی با اندازهگیری مکرر استفاده شده است. این مطالعه نشان میدهد که در بهکارگیری مفاهیم، دانشآموزان جهشی از همتایان همسن و غیرهمپایه بهشکل معناداری قویتر عمل کردهاند. اما در استدلال، هر چند دانشآموزان پایه چهارم از پایه سوم عملکرد بهتری دارند، ولی بین دانشآموزان جهشی با دو گروه همتا تفاوت معنادار نیست. به علاوه دختران و پسران، در دو محور فوق و در دو گروهجهشی و غیرجهشی، عملکرد یکسانی دارند. خودپنداره ریاضی نیز در دانشآموزان جهشی و دو گروه همتا مشابه است. در مجموع به نظر میرسد یکپایه جهش، در عملکرد ریاضی دانشآموزان، تاثیر منفی ندارد. البته توجه به سایر زمینههای درسی، عاطفی، اجتماعی و پیگیری پیامدهای جهشتحصیلی در بلندمدت برای تصمیمسازی در حوزه جهش تحصیلی ضروری است.
خلاصه ماشینی:
پژوهش ما٩ (٢٠٠٥) نیز اثر جهش را در نمرات ریاضیات دانش آموزان ، معنادار گزارش 1 Excellent experience 2 Kleinbok & Vidergor 3 Colangelo, Assouline, & Gross 4 McClarty 5 Park, Lubinski & Benbow 6 Warne & Liu 7 Siegle, Wilson & Little 8 Stanley 9 Ma 176 میکند و نشان میدهد که نمرات درس ریاضی در دانش آموزان جهشی به طور متوسط ٢/٧ نمره بالاتر از همتایان غیرجهشی هم پایۀ آنان است و در ٢ درصد بالایی کل نمرات ، این مقدار به ٥ نمره افزایش مییابد (٢٠٠٥).
فرایند استدلال و اثبات ٦ در تحقیقات مرتبط با آموزش ریاضی به کرات بررسی شده (هارل و ساودر١، ١٩٩٨؛ میازاکی ٢، ٢٠٠٠، به نقل از ریحانی و کلاهدوز، ١٣٩٢؛ 1 National Researches Council (NRC) 2 Reasoning 3 National Council of Teachers of Mathematics (NCTM) 4 Leighton 5 Mansi 6 Proof 177 هیلی و هویلز٣، ٢٠٠٠؛ استایلیانیدز٤، ٢٠٠٥، ٢٠٠٧؛ استایلیانیدز و استایلیانیدز، ٢٠٠٨؛ چین و لین ٥، ٢٠٠٩) و متخصصان تعلیم و تربیت پرورش استدلال را رسالت اساسی ریاضی و زیر بنای تفکر اندیشمندانه و منطقی دانسته اند و برآنند که نظام آموزشی به جای انتقال صرف اطلاعات به دانش آموزان ، باید موقعیت های مناسبی را برای پرورش تفکر و توسعۀ توانایی استدلال منطقی در آنان فراهم آورد (ملکی و حبیبیپور، ١٣٨٥؛ حاجیحسینینژاد و بالغیزاده ، ١٣٨٩)؛ چرا که وقتی ریاضی به عنوان علمی مستدل ، یاد گرفته میشود، دانش به دست آمده حتی هنگام فراموشی رویه ها، به راحتی میتواند بازسازی شود؛ اما در سطح کاربرد و بدون استدلال ، فهم ریاضی جنبۀ ابزاری و رویه ای پیدا میکند (بال و باس ٦، ٢٠٠٣).