چکیده:
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تلاش شده تا طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا دربارۀ رابطۀ خیال و معرفت ارائه شود. هدف اصلی مقاله، ارائۀ تصویری از ماهیت رابطۀ خیال و معرفت، ابعاد رابطۀ خیال و معرفت و چگونگی مداخلات خیال در فرایند کسب معرفت است. خیال به مجموعه ظرفیتهای نفس برای مواجهه و کار با صور خیالی، اعم از ذخیره و نگهداری صور (مصوره)، تصرف در صور (متصرفه)، صورتسازی برای معقولات (متخیله) و معقولسازی صور (متفکره) اطلاق میشود. صورت ذهنی، رونوشت نفس از واقعیت خارجی است. تهیه، نگهداری و گسترش صورتهای ذهنی، بهعنوان برداشتی از مفهوم و فرایند معرفت (حصولی) مد نظر واقع شده است. رابطۀ خیال و معرفت در چهار محور «خیال و تشکیل ذهن»، «خیال و امکان معرفت»، «خیال و بقای معرفت» و «خیال و گسترش معرفت» بررسی و تبیین شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: 1. موجودیت ذهن با خیال و صور خیالی شکل میگیرد. 2. خیال، از طریق تبدیل معلوم بالعرض (واقعیت خارجی) به معلوم بالذات (صورت ذهنی واقعیت خارجی) و تبدیل صورت حسی به صورت خیالی، امکان شکلگیری معرفت را فراهم میآورد. 3. خیال از طریق ذخیرۀ صورتها و در دسترس نگه داشتن آنها، عامل بقای معرفت است. 4. از آنجا که معرفت از موجودیتی یکپارچه برخوردار است و اتصال صور علمی در ذهن از طریق خیال امکانپذیر میشود، خیال سنگ بنای هر معرفت جدید است. 5. خیال بخشی ضروری از ساختار ادراکات وهمی و عقلی انسان است.
خلاصه ماشینی:
افزون بر این، مجرد بودن قوۀ خیال و صور خیالی که ابن سینا نتوانست در منظومۀ فلسفی خود جایی برای آن پیدا کند و لذا مورد پذیرش او واقع نشد (ابن سینا، 1392: 1/ 179، 197، 209)، توسط ملاصدرا تبیین و جایگاهی شایسته یافت (صدرالدین شیرازی، 1383: 3/ 512ـ520).
کاربرد علم در معنای علم حصولی که به نسخهبرداری ذهن از جهان خارج و شکلگیری صور اشیا در نفس مربوط میشود، بخش قابل توجهی از تبیینهای ملاصدرا در مباحث مربوط به علم و معرفت را به خود اختصاص داده است (همان: 6/ 145ـ143؛ همان: 3/ 319ـ322؛ همان: 4/ 213؛ همو، 1381الف: 1/ 129ـ128).
اما حصول صورتهای ذهنی چگونه معرفت ما را موجودیت میبخشند؟ از نظر ملاصدرا «به واسطۀ صورت علمی (ذهنی) هر شئ است که آن شئ (از شئ دیگر در ذهن) امتیاز پیدا میکند و اگر آن صورتی که هر شئ به واسطۀ آن (در ذهن) امتیاز پیدا میکند، نزد ادراککننده حاصل شود، علم به آن شئ، موجود شده است» (همو، 1381: 6/ 230ـ229).
زیرا همان گونه که وجود عینی و خارجی هر شئ با وجودهای عینی اشیای دیگر، در خارج (از نظر شکل ظاهری، ویژگیها و اثرات وجودی) مغایر و متفاوت است، وجود ذهنی هر شئ نیز با صور و وجود ذهنی اشیای دیگر مغایر است، و به همین دلیل است که صورت علمی، اعم از حسی، خیالی یا عقلی یک درخت در مقایسه با صورت علمی یک انسان یا هر چیز دیگری، مواجهه و اثر متفاوتی را در نفس ایجاد میکند.
از طریق تصور و با حضور صور خیالی است که ذهن امکان بسیاری از ادراکات (اعم از حسی، خیالی، وهمی و عقلی) را برای خود فراهم میکند.