چکیده:
نقشبرجستة باستانی ان تختی برروی کوه پیر چاووش، در حوالی دهکدهای به نام خانتختی در ۳۰ کیلومتری شهر سلماس, در استان آذربایجان غربی، قرار دارد. این نقش برجسته دو نفر از خاندان سلطنتی ساسانی و دو نفر پیاده را نمایش میدهد؛ و قدمت آن را اوایل عهد ساسانی دانستهاند. مستشرقین و محققین متعددی در مورد این نقش برجسته مطالعه نموده و آراء و نظریات متفاوتی را نیز بیان داشتهاند؛ طوری که شماری از مستشرقین، پیادگان را اشراف ارمنی» و شماری دیگر نیزء ایشان را شاهزادگان اشکانی معرفی کردهاند. مسالة اصلی مقاله حاضر آن است که بین آرای این افراد وحدتی وجود ندارد و نیز نوعی عدم تطابق میان متون ایشان و شواهد باستانشناختی دیده میشود. همچنین در این مقاله سعی شده است که با نقد و پررسی آرای مستشرقین، در نهایت یک جمعبندی انجام گیرد. اکثر مستشرقین در مورد این سنگنگاره دچار ابهام شدهاند و افراد پیاده را ارمنی پنداشته و معرفی نمودهاند. اماء این ادعا در حالی بوده است که بدون توجه به نقش مهم یافتههای باستانشناختی در تایید حضور یک دولت و میزان قدرت آن و که فرهنگک یک دولت میتواند بر روی آثار فرهنگی و هنری بگذارد، نمیتوان به آسانی به قضاوتی صواب دست یافت. از نظر تاریخ هنر نیز میتوان، با تطبیق نوع پوشش و تاج افراد سواره موجود در این نقشبرجسته با نمونههای مشابه موجود در سکهها و سنگنگارههای آن دوران، ساسانی بودن این افراد را تایید کرد. و سرانجام این که, جمیع تضادها و تناقضات موجود در آراء مستشرقین غربی بیان گر آن است که آنان یا شخصا نقشبرجستة خان تختی را از نزدیبک ندیدهاند! و یا به صورت کامل و جامعالاطراف دربارة آن به تحقیق نپرداختهاند!! در نتیجه» ضرورت دارد که تحقیقات آنان از منظری ایرانی کاملا مورد بازنگری قرار گیرد.