چکیده:
وحشی بافقی یکی از برجستهترین سخنسرایان سدۀ دهم هجری و از سرآمدان مکتب وقوع است که در قالبهای مختلف شعری، طبعآزمایی کردهاست و در همۀ این قالبها، اشعار درخوری از خود بر جای گذاشتهاست. او در منظومۀ خلد برین به مسائل تعلیمی و اخلاقی اشاره میکند و در این راه، به گونۀ مؤثری از ابزارهای بلاغی، بهویژه علم معانی بهره میبرد. وحشی با استفاده از علم معانی و ابزارهای مناسب آن، مانند جملات امری، خبری و پرسشی به شیوههای مؤثر، موفق به انتقال مفاهیم اخلاقی و تعلیم آنها به مخاطب خود شدهاست و در عین حال، بدین شیوه حضور مخاطب را در متن نیز برجستهتر نشان دادهاست. در این پژوهش، به بررسی این دسته از جملات و معانی ثانویۀ آنها پرداخته شده، لطایف و ظرایف سهمبحث از علم معانی، یعنی جملات امری، خبری و پرسشی و نیز نقش و تأثیر آنها در انتقال مؤثر مضامین تعلیمی شاعر در یک متن تعلیمی شرح و تبیین شدهاست.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، نقش علم معاني در انتقال پيام هاي تعليمي خلد برين ، بررسي شده است تا مشخص شود هنگامي که وحشي خواسته است در بيان مطالب به پند و اندرز و تعليم روي آورد، از چه نوع جمله هايي استفاده کرده اسـت و چگونه آن ها را به کار برده است تا مضامين مورد نظر به بهترين شکل به مخاطب منتقل شود.
بنابراين ، وحشي از اين ابزار بلاغي با زيرکي براي بيان انديشه هاي تعليمـي خـود بهـره گرفته است و بدون اينکه به صورت مستقيم سعي در اثبات عقيده خود داشـته باشـد، بـا پرسش انکاري به اين هدف دست مي يابد: «کــس چـــه کنـــد دشـــمني زشـــتخو دشـــمن او بـــس عمـــل زشـــت او» (محمودي، ١٣٩٣: ٧٠٨).
بيان جملات پرسشي با اغراض ثانويه ، شيوه هاي متفـاوت بيـان پرسـش و در نظـر گرفتن احوال مخاطب و استفاده از اين ابزار بلاغي براي انتقال پيام هاي تعليمـي اسـت ، علاوه بر اينکه سبب ارتباط نزديک وحشي با مخاطبان شده ، به پويايي و زنده بودن متن نيز کمک شاياني کرده است ؛ زيرا اگر اين گونه مطالب تعليمي پي درپي و در قالب ارشـاد و نصيحت و نيز بدون در نظر گرفتن احوال مخاطـب بيـان شـده بـود، بـراي مخاطـب جاذبه اي نداشت و متن را به مجموعـه اي از انـدرزهاي خشـک و خسـته کننـده تبـديل مي کرد: «اين شيوه در زنده کردن متن و ايجاد ارتباط با هر خواننده اي مؤثر است ؛ زيرا در جمله هـايي کـه مايـۀ توبيخ ، امر و تنبيه دارد، اولا موضع برتر گوينده از آن رو که مطلب را مي داند، در متن پررنگ مي شود و ثانيا مستقيما مخاطب را در مرکز توجه قرار مي دهد.