چکیده:
توجه به مضمون گذر عمر در نهج البلاغه و شواهد و مضامین مشترک آن در شعر شاعران، به عنوان ترجمانی دلنشین و مجلایی لطیف و شاعرانه برای این موضوع، میتواند از برجسته ترین عوامل زدودن غفلت و بیداری و پویایی انسان به شمار آید. از میان خیل شاعران شیرین سخن، شعر حافظ که خود را دلباخته شحنه نجف میداند، دارای لطفی دیگر است.
به تعبیر امیر بیانعلیه السلام، نفسهای انسان گامهای او به سوی مرگ است؛ «نفس المرء خطاه الی اجله»؛ بنابر این غفلت از سرمایه بی بدیل لحظههای عمر، زیانی جبران ناپذیر در پی خواهد داشت؛ توجه به این حقیقت، نحوه ی نگرش انسان را به حیات، واقعی و متناسب با هدف آفرینش او می سازد و آثاری سازنده و شگرف در نیکبختی وی دارد.
لازمهی تبیین این موضوع، توجه به عوامل مهمی است، که ارتباط تنگاتنگ با مساله «گذر عمر» دارد. از این رو پژوهش حاضر تحت عناوین: «گذار پرشتاب عمر»، «یاد مرگ»، «عبرت از پیشینیان»، «گذرگاه پرآشوب دنیا»، «حسرت و اندوه بر عمر از دست رفته»، و «بهرهگیری از عمر باقی مانده»، از دیدگاه امیرمومنانعلیه السلام در نهجالبلاغه به این موضوع پرداخته، و ذیل هر مبحث، ابیاتی از حافظکه در عباراتی لطیف و شاعرانه بیانگر مضمونی مشترک است، گزینش و ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
تأثیر گستردة نهجالبلاغه از دیرباز بر گویندگان و ادیبان و شاعران انکارناپذیر است؛ ازجمله شاعرانی که به سرچشمة مضامین این کتاب راه یافته و بهقدر خود از آبشخور کلام الهی امیرمؤمنان بهرهمند شده لسانالغیب حافظ شیرازی است، که نهتنها در این مضمون (گذر عمر)، که در بسیاری از مضامین، خویش را به اقیانوس بیکرانة بیان امام (ع) متصل کرده و قطرههایی از آن بینهایت را به وام گرفته است.
برای نشاندادن شتاب ازدستدادن آن به اجزای کوچک زمان تا بزرگترین جزء آن، که تمام عمر آدمی است، اشاره میفرماید؛ نخست عبور سریع ساعتها را در روز، سپس گذشت روزها را در ماه، و ماهها را در سال، و سالها را در عمر بیان میفرمایند؛ تا درک این سیر پرشتاب ملموستر شود: «فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ؛ مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ، وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ، وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ» (همان: خطبة 188)؛ راستی فردا به امروز چه نزدیک است!
در بیانی دیگر، همین مفهوم را با تشبیه رسا و گویا تبیین فرموده و مردم را به کاروانی مانند کرده که برای مدت کوتاهی در منزلگاهی توقف کردهاند، و هیچ نمیدانند که چه وقت به آنان دستور حرکت میدهند؛ ازاینرو همة انسانها که کاروانیان دنیا هستند همواره باید گوش به ندای رفتن داشته و آمادة حرکت باشند: «قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ، وَ أُمِرْتُمْ بِالظَّعَنِ، وَ حُثِثْتُمْ عَلَى الْمَسِيرِ؛ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ كَرَكْبٍ وُقُوفٍ، لَا يَدْرُونَ مَتَى يُؤْمَرُونَ بِالسَّيْر» (همان: خطبة 157)؛ زاد و توشة موردنیاز را به شما معرفی کردهاند و به کوچکردن فرمانتان دادهاند و با سرعت بهحرکت درآمدهاید؛ شما همچون کاروانی هستید که در جایی توقف کردهاند و نمیدانند چه وقت دستور حرکت داده میشود.