چکیده:
امروزه به واسطه ی تغییرات عمده در سیاست و ساختار وضعیت آموزش عالی در سراسر دنیا همچون افزایش رقابت درین صنعت روبه رشد و با عنایت به آینده نگری و چالشهای جدید آموزش عالی برای انعکاس داشتهها و نقاط قوت خود، این نهاد متولی علم به سمت و سوی بازاریابی سوق داده شده است. هدف تحقیق، بررسی مدلها و استراتژیهای بازاریابی موسسات آموزش عالی کشورهای منتخب به منظور ارائهی یک مدل برای آموزش عالی خصوصی در کشور (مورد: دانشگاه آزاد اسلامی) می باشد. روش تحقیق در بخش کیفی، تحلیل مضمون و جامعه شامل 59 مورد مقاله موجود در پایگاهها و وب سایتهای معتبر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در حوزهی بازاریابی که کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل تم استفاده شد. جامعهی آماری در بخش کمّی مطالعه 3493 نفر و حجم نمونه 346 نفر از اساتید شاغل در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در پنج خوشه ی کشور تعیین گردید. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر شبکه مضامین بخش کیفی و جهت تایید مدل از تحلیل عاملی تاییدی با کمک نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافتههای بخش کیفی مطالعه حاکی ازا ین است که بازاریابی آموزش عالی دارای 2 مضمون اصلی، 9 مضمون فرعی و 39 مضمون سازمان دهنده و تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم بخش کمی مطالعه به ارتباط بین مفهوم بازاریابی آموزش عالی و مولفههای آن پرداخته است. تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که هر کدام از 2 مولفه بازاریابی آموزش عالی یعنی خلق و ارائه ارزش به مشتریان دانشگاه با 7 عامل زیربنایی و خرده مقیاسهای مربوط به آن دارای ارتباط معنیدار میباشد همچنین مولفه دوم یعنی مدیریت ارتباط با مشتریان دانشگاه با 2 عامل زیربنایی و خرده مقیاسهای مربوط به آن ارتباط معنیداردارند.
خلاصه ماشینی:
این پارادایم از اواخر سال 1970 در فرهنگ دانشگاهی شروع به شکل گیری کرد و عبارت از رابطهی بین موسسات آموزش عالی و ارباب رجوعان آنها، ابزاری جهت توسعهی فعالانهی اهداف، ارزشها و محصولات برای دانشجویان، شرکا، کارکنان و جامعهی بزرگتر، شریک استراتژیک، مسبب توسعهی دانش و تسهیلگر سرمایهی اقتصادی و جامعه، فرآیندی مدیریتی نیازمند برنامهریزی، تحلیل، تخصیص منابع، کنترل و سرمایهگذاری، روشنی بخش اهداف آموزشی و متحد کنندهی سیاستها جهت داشتن مشتریان راضی از خدمات آموزشی ارائه شده است (Gibbs & Knapp, 2002, 7، Brassington, 2006, 171، Foskett, 1999, 112; Wonder & Gyure, 1991, 121).
نتایج این بخش با مد نظر قرار دادن تشکیل جلساتی با دانشجویان و فارغ التحصیلان جهت ایجاد و تقویت چشم انداز شغلی مناسب و همچنین پایش فارغ التحصیلان قبلی دانشگاه به لحاظ ورود به بازار کار متناسب با رشتهی تحصیلی به عنوان عامل هزینههای دانشجو با تحقیقات دیگر انجام شده توسط (Alonderiene & Klimavicience, 2013; Ana-Andrea, 2013; Shah et al.
سند مانگ و خانگ (Sandmaung & Khang, 2013) نیز در تحقیق خود به نحوهی تعامل دانشگاه با صنعت و سایر بخشها و سازمانهای خصوصی و دولتی جهت استخدام فارغ التحصیلان، راحت استخدام شدن فارغ التحصیلان، اطلاع رسانی نسبت به رضایتمندی کارفرمایان از وضعیت علمی فارغ التحصیلان و میزان اولین حقوق فارغ التحصیلان به عنوان فرایند کاریابی فارغ التحصیلان که از عوامل مهم بازاریابی موسسات آموزش عالی است، اشاره نموده است که بدین لحاظ با نتیجهی این بخش تحقیق همسویی دارد.