خلاصه ماشینی:
"اکثر هندوها نیز به خدا قائلند, اما آیین هندویی غیر ثنوی, با روی آوردن به ادیان بزرگی که قائل به خدا نیستند, تأکید می ورزد که ما در کنه ذات خود هستی ـ آگاهی ـ ابتهاج [saccidanna] برهمن ایم, اما در عین حال, به تعبیری, ما باید به آن چیزی تبدیل شویم که هستیم; و نیز بر این نکته پای می فشرند که سرشت حقیقی ما بودا ـ سرشت یا درمه ـ سرشت جهان شمول عالم است که در تجربه بشری به مثابه شفقت و رحمت بی کران بوداها به نمایش درمی آید ـ و باز هم ما باید به چیزی تبدیل شویم که به یک معنا, از پیش بوده ایم.
و لذا این نیز ممکن است بهترین واژه نباشد, اما من مایلم از پاسخ های زندگی [انسان ها] در مورد امر متعالی سخن بگویم و این پاسخ ها را از دین به معنایی که موضوع تحقیق انسان شناسان, جامعه شناسان و مورخان قرار می گیرد, جدا کنم, زیرا خدا باشد یا نباشد, کلی تر بگویم, خواه یک واقعیت روحانی بلند مرتبه و غایی وجود داشته باشد یا نه, برای کار در این رشته های علمی هیچ فرقی ندارد.
این نکته نیز باید روشن شود که وقتی ما درباره نیک سرانجامی عالم از نظرگاه بشری خودمان سخن می گوییم, [در واقع] سخن از ماهیت کلی واقعیتی به میان می آوریم که بسیار فراتر از هر چیزی است که در حال حاضر می توانیم ببینیم یا علوم طبیعی می توانند پرده از روی آن بردارند, زیرا از شروری که دامن گیر بشر است و نیز از این واقعیت به همان اندازه آشکار که استعدادها و توانایی های بشر در این حیات دنیوی به ندرت مجال بروز می یابد, روشن می گردد که اگر این فرایند بخواهد به کمال خود برسد باید تا فراسوی زندگی این جهانی استمرار یابد."