چکیده:
امروزه پیوندهای فضاهای شهری از زمان و مکان گسسته شدهاند. نتیجة این امر، گسترش فضاهایی تهی است که قابلیت پاسخ به تجربة زیستة شهروندان را ندارند. برای پرهیز از درغلتیدن به این وادی، باید با نگاهی تحلیلی، به شیوة تولید و ساماندهی فضا، پیوند آن با زمان و مکان و ماهیت پیچیده و لایههای چندگانة آن پرداخت. پیشنهاد هانری لوفور برای این منظور، ضربآهنگکاوی است. هدف از این پژوهش، یافتن معیارهای اصلی این نظریه در حوزة مطالعات شهری است. از این رو، با روشی کتابخانهای و تحلیلی، بر سه نظریة اصلی لوفور، یعنی تولید فضا، جدل سهسویة (تریالکتیک) فضایی، و ضربآهنگکاوی، تمرکز و پیشینة نظری، با تکیه بر تجارب پژوهشی مختلف مطالعه شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ضربآهنگهای سه دسته فضا در شهر، یعنی فضای دریافته، فضای پنداشته، و فضای زیسته، از مولفههای اقلیم، فرهنگ، و فن تاثیر میپذیرند. معیارهای ضربآهنگکاوی در فضای دریافته، شامل تبیین تاثیر متقابل مولفههای کالبدی و اقلیم، فرهنگ و فن، و همچنین تاثیر آنها بر شیوة ادراک فضا است. در فضای پنداشته با معیارهایی مبتنی بر ابزارهای در دست فن و شیوههای اعمال سلطه از سوی نهادهای فن و تاثیر آن بر ضربآهنگها روبهرو هستیم. در فضای زیسته معیارهای ضربآهنگکاوی از حضور در فضا، مناسبتها، رویدادها، و شکل این حضور تاثیر میگیرند که منجر به بروز چندین ضربآهنگ میشود. در فضای زیسته است که گروههای مختلف به دنبال از آن خود کردن فضا و مقاومت در برابر فضای پنداشتهاند تا از طریق حضور و تجلی ضربآهنگهای فعالیتهایشان، به مصرف دلخواهانة فضا دست یابند و بدینسان، فضای زیسته و ضربآهنگهای زندگی روزانه با تاثیر از فرهنگ، اقلیم، و فن نمود مییابد.