چکیده:
پیوستگی اقتصاد و سیاست امری است که امروز آشکارا پیچیدگی هایی را در امر توسعه و پیشرفت کشورها منجر می شود که گاه تسهیل گر و بعضا مشکل آفرین هستند. اما در این میان به نظر می رسد شرایط جغرافیایی به عنوان راس سوم مثلث تعیین کننده شکل و روند هر دو متغیر اقتصادی و سیاسی است. مقاله حاضر کشور ایران را در مقطع زمانی قاجار تا پهلوی با این سه متغیر مورد بررسی قرار داده است. مساله کمبود آب، معاش و زندگی اقتصادی مردم را به گونه ای نیازمند به حضور یک پاتریمونیال قدرتمند کرده بود و پاتریمونیال برای حفظ مقام و اجرای نقش پرهزینه خود سیستم اقتصادی وابسته و غیرمولد را به کار می بست. با توجه به متفاوت بودن شرایط اقتصادی در دو دوره قاجار و پهلوی، نظام سیاسی نیز از پاتریمونیال به نئوپاتریمونیال تغییر پیدا کرد. درنهایت در این مقاله تفاوت نظام پاتریمونیال و نئوپاتریمونیال در ایران با تمرکز بر اقتصاد رانتی نتیجه گیری می شود.
به نظر می رسد رانتی که موجب بقای حکومت های رانتیر است در اسراییل کنونی نیز جریان دارد. کمک های تضمین شده امریکا به اسراییل، همان نقش نفت را در دولت های رانتیر دارد.
خلاصه ماشینی:
این دولت متمرکز که وجه پدرسالاری آن مانع از تحرکات خلاق مردمی و توسعه بلندمدت اقتصادی می شد کاملا متکی به بازخوردها و فرآیندهای گذار اقتصادی در خارج از کشور بود، بنابراین نیروهای مولد مجالی برای ورود به چرخه پیشرفت نداشتند درنتیجه اقتصاد داخلی درجدال با ناکارآمدی مناسبات دولت و جامعه در حاشیه قرار می گرفت که این عدم تقویت و ندادن اعتبارات و تسهیلات لازم به بخش داخلی که با تبع به تخصیص و توازن منابع و خدمات نیز نمی انجامید جامعه را به تقلید از کنش های اقتصادی ـ اجتماعی در خارج از خودش هدایت می کند.
بنا بر آنچه تا بدین جا موردبررسی قرار گرفت ، ویژگی های مهم اجتماعی ـ سیاسی نظام نئوپاترمونیالی ایران در دوران پهلوی را می توان شامل موارد زیر دانست : ـ شبکه نیرومند حامیان بر اساس گفتمان فر ایزدی شروع به شکل گیری کرد که هدف آن ایجاد یکپارچگی ، استقرار و استمرار قدرت در بین توده بود.
درواقع پاتریمونیالیسم و نئوپاتریمونیالیسم هر دو نظام اقتصادی را به سمت نظامی منفعل و به دور از زایش های مولد سوق می دادند، اما رانت به معنای واقعی مقارن با تحرکات صنعتی شدن و روی کار آمدن نفت به عنوان منبع مهم اقتصادی در ایران شکل گرفت .
هرچند مدیریت درآمدهای حاصل از رانت نفتی در توسعه بخش های مختلفی از جامعه انکارناپذیر است اما نهایتا اقتصاد رانتی در گذار از پاتریمونیالیسم به نئوپاتریمونیالیسم با کاربست هرچه بیشتر خوانشهای نامولد از ساختارهای اقتصادی به عنوان پشتوانه و حامی نظام سیاسی غالب که تمامیت جامعه را تحت انقیاد خود داشت به امحاء و مستحیل شدن نیروهایی که در راستای توسعه اقتصادی و تولید مولد پیش می رفتند، دامن زد.