چکیده:
دولت ساسانی از هنگام تأسیس در سال 224 م در قبال همسایة غربی خود سیاستی تهاجمی در پیش گرفت؛ چنانکه توانست در زمان پادشاهان نخستین خود (بهویژه شاپور یکم) شکستهایی را بر روم وارد سازد، ولی این سیاست در زمان جانشینان شاپور یکم تا زمان روی کارآمدن شاپور دوم، دچار فترت شد؛ در این دورة زمانی، شاهنشاهی ساسانی با بحرانهایی روبهرو شد که سیاست خارجی آنها را تحتتأثیر خود قرارداد؛ بنابراین، با توجه به اهمیّت موضوع، این پژوهش بر آن است که به چرایی بحرانهای اواخر سدة سوم م دولت ساسانی و انفعال آنها در سیاست خارجی بپردازد. یافتههای این پژوهش بیانگر این است که پس از شاپور یکم، دولت ساسانی با بحران جانشینی و تبعات بعدی آن (آشوبهای خانگی و برادرکشی) مواجه شد. در واقع در این دوران که پادشاهان ضعیفی بر سریر قدرت نشستند، حاکمان واقعی ایران اشراف و موبدان زرتشتی بودند؛ بنابراین، در اواخر سدة سوم م، اختلافات در سطوح بالای جامعه و رویکرد رقابتگونه بر سر قدرت، از عوامل مؤثر در تنشهای درون ساختار نظام سیاسی ساسانی شد. چنین مسائلی نهتنها دولت را از حل بحرانهای داخلی درون دایرة قدرت و جامعه ناتوان کرد، بلکه بر تشدید روند بحرانهای خارجی نیز افزود و بر ساخت دولت و جامعة ساسانی اثرات منفی کتمانناپذیری وارد کرد. در چنین احوالی، برخی از قیصرهای رومی از شرایط داخلی دولت ساسانی بینهایت استفاده کردند و حملاتی را به ایرانشهر ترتیب دادند و به موفقیّتهایی نیز نائل شدند.
خلاصه ماشینی:
در واقع شاپور یکم به خاطر اهمیت ارمنستان برای حکومت ساسانی، این سرزمین را ولیعهدنشین کرد تا وارثان تاج وتخت ایران تا زمان پادشاهی خود در ارمنستان اقامت کنند (دریایی، ١٣٨٣: ٢٤) و در آنجا دارای لقب «وزورگ ارمن شاه »، یعنی شاه بزرگ ارمنستان می شدند (آگاتانگغوس ، ١٣٨٠: ٦٤)؛ بنابراین ، در این زمان بهرام یکم که پسر بزرگ شاپور یکم بوده است ، به عنوان جانشین پدر انتخاب نشد (فرای، ١٣٨٣: ٢٢٨)؛ البته باید گفت که بروسیوس دربارٔە عدم انتخاب بهرام یکم از سوی شاپور به جانشینی ، چنین اعتقادی ندارد؛ وی مینویسد: بهرام پایبندی شدیدی به دین زرتشت داشت و این ویژگی با سیاست مدارای شاپور در برابر مذاهب دیگر امپراتوری هماهنگی نداشت (١٣٨٨: ١٩٣-١٩٤).
گرفتاریهای بهرام دوم در سیاست داخلی تنها به شورش هرمزد سگان شاه که تاج وتخت او را تهدید میکرد، محدود نمیشد، بلکه باید به قدرت گیری روزافزون کردیر و همچنین مخالفت های نرسه مدعی سلطنت هم که در این زمان آشکارتر شده بود (فرای، ١٣٨٣: ٢٢٨)، اشاره کرد که کار پیش روی سپاهیان روم و همچنین تسخیر تسیفون را تسهیل کرده بود؛ تاجاییکه رومیها به راحتی توانستند مناطق غربی و تیسفون را به تصرف خود درآورند.