چکیده:
اندیشه سیاسی امام محمد غزالی تابع شرایط سیاسی و اجتماعی عصر خود بود. بر این مبنا
آثاری از غزالی که در آن به گوشه های از اندیشه وی به چشم می آید، تا اندازه زیادی تابع این
نظر است. وی در کتاب فضایح الباطنیه که عمدتا حول محور ردیّه نگاشته شده و در فصولی نیز
به بحث امامت و رهبری جامعه اسلامی نیز اشاره دارد که بیشتر نشان دهده دغدغه حاکم بر
که تا حدودی « الاقتصاد فی الاعتقاد » زمان نگارش اثر مذکور است. در کتاب دیگر ایشان، یعنی
از مباحث مناقشه انگیز دار الخلافه بغداد دور افتاده است با آزادی بیشتری در مورد رهبری
بحث می کند. با این وجود ایشان در هر دو اثر بر وجوب امامت تاکید دارد و این وجوب یک امر
مصلحتی و برای انتظام دین و دنیا است.
خلاصه ماشینی:
از یک طرف آل بویه خلافت را در قبضه داشتند، از طرف دیگر در اواسط قرن پنجم ترکان سلجوقی در آستانه قدرت گیری بودند و در تسلط بر دارالخلافه پا را فراتر از آل بویه نهادند، در همین زمان خلافت فاطمی رقیب دیرینه آنها قدرت خود را بسط داده و مدتی در بغداد مقر خلافت عباسی خطبه به نام آنها شد؛ با توجه به این مقدمه کوتاه از اوضاع سیاسی در قرن پنجم، می توان چنین برداشت کرد که شرایط سیاسی و اجتماعی عصر مورد نظر بر افکار و نظرات غزالی تأثیر بسزایی داشته است.
همانطور که در آغاز گفتیم این اثر غزالی از جمله ردیه های ایشان است که در مقابل باطنیان نوشته شده و در آنجا نیز که به اندیشه سیاسی می پردازد نتیجه شرایط سیاسیی است که نویسنده در آن قرار گرفته از یک طرف تهدیدات فاطمیان از طرف دیگر عنصر قدرتمندی در بغداد حضور دارد که بایستی به گونه ای وجود آنها را با نهاد خلافت پیوند داد.
سپس غزالی در ادامه به مورد دیگری اشاره دارد که در کتاب پیشین نیز از آن بحث نموده بود ولی در اینجا صریح تر نظر خود را بیان می دارد، زیرا که او این مطلب را برای خلیفه نمی نگارد می تواند کمی بازتر ابراز نظر کند، و آن اینکه اگر شرایط گفته شده جهت انعقاد امامت بدان حد نرسید، یا اگر عالم نباشد ولی در امور به علما مراجعه کرد، چه باید کرد؟ او در جواب به دو رأی اشاره دارد: یکی آنکه خلع وی واجب و محول کردن آن به کسی که جامع شروط می باشد لازم است اما بدون فتنه و جنگ.