چکیده:
سه اندیشه در فقه سیاسی شیعه بی آنکه دست از سنت بکشند به مدرنیته متصل شدند.
اندیشهایی که با جمهور مسلمان، در آراء آخوند خراسانی آغاز و با تعدیل و جرح از طرف
علامهی نائینی در مانیفست مشروطه خواهی، با انتشار کتاب تنبیه الامه و تنزیه الملّه سیر
میانی و پختگی خود را درطرح نظریهی مشروطهی مشروعهی سلطنتی گذراند؛ دیگر نظریه،
ولایت فقیه است که در قالب رژیم سیاسی جمهوری اسلامی، در بهمن ١٣٥٧ ش با انقلاب و
حوادثی که بعد از آن دراحیای اندیشهی فقه جواهری ترسیم میشود به منصهی ظهور رسید.
ناگفته نماند طرح اولیه ی این نظریه با آن چیزی که امام خمینی( ره ) بعدها از آن به نام نظام
جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، سخن به میان آورده بود قابل مقایسه
نیست.
خلاصه ماشینی:
آیا آخوند به شکلی نسبت به تمرکزگرایی قدرت در دست فقیه، مخالفت نمی کرد؟ آنچه درتفکر شیخ انصاری ازآن به عنوان مرجعییت واحد نام برده می شود و اگر اندکی ریزتر در این مسئله وارد شویم آیا پی به این نکته ی ظریف نخواهیم برد که برفرض عملی شدن نظریه ی جمهورمسلمان، امکان پیدایی مرجعییت واحد و کشف ولی فقیه باسط الید امکان پذیر نخواهد شد؟ آیا آخوند خراسانی، با پیش کشیدن نظریه ی جمهور مسلمان، عملا با نظریه ی مرجعیت واحد شیخ مرتضی انصاری و نظریه ی ولایت فقیه صاحب جواهر، ازدر مخالفت خوانی های نرم بر نمیآید؟ آیامفهوم عدول مو منین درذهنیت اجتهادی آخوند خراسانی (باتوجه به تعریف فوق ازآن که ثقه ی مسلمین باید واجد شرایط ملکه ی عدالت باشد) و تعریف بازتولیدی مدرن آن یعنی جمهورمسلمان اندیشه رامقرون به یک مفهوم واحدی می نماید!؟ آیا این حق دراین نوشتار برای پژوهنده محفوظ می باشد که نسبت به تعابیر ی که امروزه از جمهورمسلمان درحوزه ی روشنفکری دینی وجود دارد و محسن کدیور آن را نمایندگی می کند منتقد نباشد.
زیرا که بعدها می بینیم چطور آخوندخراسانی متوجه شد نیروهای پیرامونی (مجاهدین – مبارزین ایلی) و روشنفکران غیرمذهبی راه خودشان را می روند وتنها ابزاری از او استفاده می کنند وی این مسأله را درجریان فتح تهران واعدام شیخ فضل الله نوری وهمچنین سایرقضایا وجبهه گیری های غیرشرعی آنها در روند مجلس دوره ی اول مشروطه وبه خصوص ترور بهبهانی توسط عوامل حزب اجتماعیون دمکرات به چشم خود دید و برای همین خاطر حکم به تبعید تقی زاده داد به استناد مطالب مذکور بی ربط نیست اگر که بگوئیم: صدور فتوا، از سوی آخوند خراسانی قبل از اینکه تدقیقی ناظر برحکم فقهی باشد بیشترمعطوف به نتایج سیاسی است.