چکیده:
ضرورت فراگرفتن علوم دینی به خصوص قرآن و احکام اسلامی یکی از ویژگیهای جامعه اسلامی بوده و مساجد به عنوان یکی از مراکز دینی، در بردارنده وجهه دینی و علمی در فراهم ساختن مجالس بحث و مناظره محسوب می شدند و همین امر سرمشقی برای ایجاد نهادهای آموزشی مانند مدارس گردید. البته روح مذهبی و دینی بر نهاد آموزشی حاکم بود به ویژه که نهاد وقف به منظور تامین مادی و معنوی معلمان و متعلمان شکل گرفت و در میان سیر تاریخی توسعه و تکامل مدارس در دوره های مختلف، در دوره صفویه بی شمار مدارس موقوفه ساخته شد. زیرا در این دوره شکل گیری فضای مذهبی جدید و برقراری روابط خارجی با کشورهای اروپایی و همچنین دگرگونی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، شرایطی را مهیا کرد که به منظور تثبیت جایگاه مذهب شیعه، مدارس، بیشترین نقش را در تعلیم و تربیت متعلمان مقید به شیعه اثنی عشری داشت تا پایه های دینی حکومت صفوی استوار گردد. در این راستا مدرسه چهارباغ اصفهان به عنوان مدرسه موقوفه شاهی یکی از مراکز آموزش دینی به منظور توسعه آموزه های شیعی بوده است که دو رکن اصلی «آموزش دهنده» و «آموزش گیرنده» نقش اساسی در تعلیم و تعلم طلاب آن داشته و این نهاد آموزشی، هم بعد مادی و هم بعد معنوی مدرسان و طلاب خود را در فرآیند تعلیم و آموزش در نظر گرفته است. این مقاله با توجه به انگیزه بنای مدرسه چهارباغ به عنوان نهاد موقوفه به منظور گسترش علوم دینی به بررسی کارکرد دو رکن «آموزش دهنده» و «آموزش گیرنده»؛ مدرسان و طلاب می پردازد و همینطور وظایف آنان، محتوای کتب درسی و شرایط تدریس و تعلیم مدرسان و طلاب را واکاوی نموده است.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با توجه به انگیزه بنای مدرسه چهارباغ به عنوان نهاد موقوفه به منظور گسترش علوم دینی به بررسی کارکرد دو رکن «آموزشدهنده» و «آموزشگیرنده»؛ مدرسان و طلاب میپردازد و همینطور وظایف آنان، محتوای کتب درسی و شرایط تدریس و تعلیم مدرسان و طلاب را واکاوی نموده است .
(کمپفر، 1350: 140) اما گاهی در وقفنامه شرایطی را مطرح میکردند که بر اساس معیارهای ذکر شده در آن، مدرسان انتخاب میشدند و گاهی نیز بر عهده متولی و ناظر آن مدرسه بود که مدرسان را برگزینند (احمدی،1381: 34) و از جمله شرایطی که برای گزینش مدرسان ذکر شده است: تقید به شیعه اثنیعشری، حضور به موقع در مدرسه و گاه اقامت در آن، عدم آلودگی به مفاسد اخلاقی و اجتماعی که از مهمترین شرایط مربوط به انتخاب مدرس به شمار میرفت، رسیدگی به امور طلاب، تسلط بر علوم دینی که واقف را بر آن میداشت تا شخصی از علمای معروف را برای تدریس علوم دینی انتخاب کند و برای آنکه تدریس را در خاندان او موروثی نماید و فرزندانش را وادارد که راه پدر را دنبال کنند، پس از مرگ عالم مورد نظر خود، یکی از فرزندان و یا اعضای خاندان او را جایگزین متوفی میکرد.
این مدرسه مانند دیگر مدارس دینی بر دو رکن مهم و اصلی «آموزشدهنده» و «آموزشگیرنده» (مدرسان و طلاب) استوار است و از آنجا که این مدرسه موقوفه شاه سلطان حسین صفوی بوده است تأکید بر امور مذهبی و تقید به شیعه اثنی عشری از جمله شرایطی است که واقف این مدرسه برای انتصاب مدرسان و گزینش طلاب مورد توجه قرار میداد.