چکیده:
رویکرد یعقوب لیث صفاری نسبت به تشیع و شیعیان در بسیاری از منابع با ابهام مواجه است.
مطابق برخی از روایات، یعقوب تمایل و تعلق خاطری نسبت به تشیع داشته و بر اساس بعضی
دیگر از روایات؛ او مواضعی ضد شیعی اتخاذ کرده است. پژوهش حاضر درصدد است با
استفاده از روش بررسی تاریخی، ضمن بررسی گزارشهای حاکی از تمایل و یا تقابل یعقوب
لیث با تشیع و شیعیان و همچنین ماهیت سیاسی و مذهبی حکومت او، رویکرد کلی یعقوب
لیث را نسبت به تشیع و شیعیان بررسی نماید. بررسی ماهیت سیاسی و مذهبی حکومت
یعقوب لیث نشان میدهد او با توجه به مصالح سیاسی حکومت خویش از طرفداران هرکدام
از مذاهب تشیع و تسنن سود میجسته و اختلافات مذهبی بین تشیع و تسنن، تاثیر چندانی در
جهت گیریها و عملکردهای او نداشته است. میتوان گفت رویکرد یعقوب لیث در مواجه با
تشیع و شیعیان نیز از این اصل کلی بوده است. بنابراین نمی توان یعقوب لیث را حاکمی
متمایل به شیعه و یا ضد آن تلقی نمود.
خلاصه ماشینی:
دستگاه خلافت در این زمان به سبب استیلای زنگیان بر بخشهای مهمی از عراق و خوزستان در مخاطره بود و چون امکان هم پیمانی یعقوب و سالار زنگ نیز وجود داشت، خواستهای یعقوب را، برای سپردن خراسان، فارس،کرمان و سند و صاحب شرطگی بغداد و سامرا بدو و نیز ابلاغ رضایت خلیفه به کسانی که قبلا در مقابل آنها یعقوب را لعن کرده بود، با واسطه اقدامات موفق،برادر خلیفه، پذیرفت.
در حقیقت به نظر میرسد که خلیفه عباسی بغداد نیز به خوبی پی برده بود که یعقوب لیث به هیچ روی احساس وابستگی، تعلق و فرمان برداری نسبت به دستگاه خلافت بغداد، نظیر آنچه در حکومتهای طاهریان و سامانیان دیده میشد، ندارد و تمامی اقدامات او در جهت توسعه بیشتر حکومت خویش است.
عدم دشمنی یعقوب با علویان طبرستان از این نکته نیز هویداست که یعقوب در راه بازگشت از طبرستان، برای نایب خود در سیستان نوشت: «تا علویان که را گرفته به آنجا فرستاده بود خلاص دهند و نفقه تا به ولایت خویش شوند، چنانکه او نبشت خلاص دادند، و یکی از آن سادات، برادر حسن زید، ابوعبدالله محمد بن زید بود».
2 بنابر موارد گفته شده میتوان گفت روی خوش نشان دادن مقطعی یعقوب لیث به بغداد و درگیری او با علویان طبرستان از یک طرف، و رویارویی او با خلافت عباسی از طرف دیگر، میتوانست برای کسب وجهه و قدرت سیاسی توسط یعقوب باشد و نه نشانگر تمایلات مذهبی او در دوران حکومتش.