چکیده:
قاضیسعید قمی از فیلسوفان و عارفان سدۀ یازدهم هجری و از بزرگان حکمت اسلامی است. وی در زمینه نفسشناسی بسان دیگر حکیمان مسلمان، نفس را جوهری مجرّد میداند، ولی اختلافنظر عمده او با دیگران در این است که به باور ایشان، نفس هیچگاه حتی پس از مرگ، ارتباط وجودیاش را با بدن بهطور کامل از دست نمیدهد و همواره ـ حتی پس از مرگ ـ حصّهای از جسمِ مادی عنصری بههمراه نفس باقی میماند و حشر در عالم آخرت نیز بر اساس همان حصّه جسمانی خواهد بود. از همین رو، وی کیفیت معاد را بر خلاف نظریههای فلسفی، جسمانیِ عنصری میداند. در این مقاله میکوشیم آرای وی درباره مسئله نفس و بدن و لوازم آن و نیز برخی تضادّهای جدّی در فلسفهورزی ایشان را که به دلیل اخذ مبانی مختلف در اندیشه وی رخ داده بررسی کنیم. نتیجه بررسیها در این مقاله آن است که وی دورههایی از تفکر را تجربه کرده و در هر دوره متأثر از مبانی کلامی یا فلسفی و عرفانی بوده و در هر دوره به اندیشههایی معتقد شده است که در تضاد آشکار با مبانی فکری قبلی وی بوده است.
خلاصه ماشینی:
وی در برخی مبانی صدرایی مانند اصالت وجود و حرکت جوهری، بر حکمت صدرایی اشکال وارد میکند و آنها را بر نمیتابد، ولی گاه خود در اثبات باورهای فکری خویش بر همان مبانی استناد میکند؛ برای مثال، وی در چندین موضع، حرکت جوهری را که از اصول مسلم حکمت صدرایی است، رد میکند؛ از جمله در الفوائد الرضویه مینویسد: «وأما ثبات الطبیعة الجسمیة وجمودها، فمن جهة أن ذاتها لیست نفس الحرکة والسیلان ـ کما زعم بعض الأساتذة الأعلام ـ بل هی ذات ثابتة بنفسها، والحرکة عارضة لها من حیث القابلیة عروض اللوازم الذاتیة لمعروضها: ثبات طبیعت جسمی و جمود آن، از آن جهت است که ذاتش برخلاف نظر برخی استادان فن، ذاتی متحرک و در سیلان نیست، بلکه ذاتی دارای ثبات است و از حیث قابلبودن عروض لوازم ذاتی بر معروض خود، حرکت عارض بر آن است» (قاضیسعید قمی، 1381«الف»: ص107).
همانگونه که گفته شد با وجود آنکه قاضیسعید در تبیین بسیاری از مباحث مطرح در روایات، از اصول صدرایی سود جسته است، همو در مواردی دیگر همان اصول را به نقد کشیده است و این از نوعی ناسازگاری در مبانی و آرای فلسفی وی حکایت میکند؛ برای مثال، بیگمان ایشان به اصل صدرایی جسمانیة الحدوث بودن نفس اعتقادی ندارد و آن را بسان ابنسینا روحانیة الحدوث والبقا میداند، ولی بههنگام بررسی مسائل علم النفس و معاد، از حرکت تکاملی نفس و مراتب متفاوت وجودی انسان دم میزند که البته این مطالب بر اصول صدرایی مبتنی است.