چکیده:
موریس مرلوپونتی، اگزیستانسیالیست و پدیدارشناس فرانسوی، میکوشد شکافی را که در فلسفه دکارت درباره رابطه نفس و بدن پدید آمده بود، حل کند؛ ازاینرو روش جدیدی در توصیف تجربه انسان در جهان ارائه کرد و به جای تکیه بر ایدهها، ادراک حسی را پدیدارشناسی کرد. وی در کتاب پدیدارشناسی که در آن از تأملات دکارت بسیار تأثیر پذیرفته است، تمام تلاش خود را برای حل معضلات عقلگرایان و تجربهگرایان در این زمینه به کار بست. مرلوپونتی معتقد است که ادراکْ پدیداری بدنی است، نه رویدادی ذهنی. نزد وی ما مدرکهایی بدنمند هستیم. بدن جایگرفتن انسان در جهان، نظرگاه انسان به سوی جهان، لنگرگاه ما در جهان است. مرلوپونتی تمایز دکارتی درباره نفس و بدن و عالم مکانیکی دکارت را نمیپذیرد. در این تحقیق برآنیم با ذکر اشتراکها و اختلافهای آرای مرلوپونتی و دکارت در بحث نفس و بدن، اصالت بدن در تفکر مرلوپونتی و اصالت نفس در اندیشه دکارت را ارزیابی کرده و از این رهگذر، سیمای کلی از نفسشناسی هریک را ترسیم کنیم. یافتههای پژوهشی نشان میدهد که هر دو فیلسوف، در تبیین رابطه نفس و بدن ناموفق بودهاند.
خلاصه ماشینی:
دکارت معتقد بود بدن انسان زنده هیچ نیازی به نفس ندارد و تصریح میکند که خود یک ماشین مکانیکی است که مستقل از نفس وجود دارد (کاپلستون،1380: ص175).
پرسش این است که دلیل تجربی استقرار نفس در غده صنوبری شکل چیست؟ پاسخ دکارت به پرسش مزبور آن است که اولا غده صنوبری برخلاف دیگر اجزای مغز جفت نیست؛ ثانیا از آنجاکه ما همیشه از شئ واحد مشخصی یک فکر بسیط داریم، پس باید یک امر واحدی باشد که تا هرگاه دو صورت خیالیای که از طریق دو چشم وارد ذهن ما میشوند، پیش از ورود به نفس در آن متحد گردند تا دو صورت حسی از شئ واحد وارد نفس ما نشود؛ زیرا در بدن ما عضو دیگری وجود ندارد تا از طریق آن صور خیالی پیش از ورود به نفس متحد گردند.
2. مرلوپونتی و پدیدارشناسی بدن دغدغه اصلی مرلوپونتی، یافتن چارچوب نظری برای درک رابطه میان بدن انسان و جهان است تا انفصال دکارتی بین ذهن فعال از یکسو، و بدن بیحرکت و ساکن از سوی دیگر را حل کند (T.
تمام تلاش مرلوپونتی این است که بدن را در متن عالم و در محدودۀ خود بررسی کند، افزون بر اینکه «بودن ـ در ـ جهان» نمیتواند بهعنوان یک رابطۀ شخصی که میان یک «بدن خاص» و «عالم احاطهکننده» است فهم شود، بلکه باید برحسب وظایف، اعمال و فضای آزادی که با توجه به امکانات در دسترس بدن در هر لحظه ترسیم میگردد، درک شود.