چکیده:
وفای به عهد و قراردادها یکی از اصول حیاتی در فقه اسلام است. مسئله این است که اگر در قراردادها خوف خیانت از جانب متعهد وجود داشته باشد، آیا متعهدله میتواند فسخ قرارداد کند یا خیر؟ در شرایط مهادنه، که صلحی ناپایدار بین حکومت اسلامی و کفار هست، مشهور عالمان امامیه و اهلِسنت معتقدند: حاکم اسلامی در هنگام وقوع خوف خیانت از جانب کفار با اعلام قبلی میتواند با توجه به آیۀ 58 سورۀ انفال، قرارداد را فسخ کند. باوجود این، در نظر برگزیدۀ این پژوهش، با توجه به قیودات موجود در آیۀ شریفه، اجازۀ فسخ پیمان وجود ندارد؛ بلکه حکومت اسلامی در حالت خوف خیانت از جانب دشمن، پیمان را در مقابل آنها میاندازد و وانمود میکند که فسخ پیمان کرده است: با این کار هم آنها را انذار میدهد و هم مجبور میکند که یا تعهدی مبنی بر استدامۀ قرارداد بدهند یا نقض عملی پیمان خود را ظاهر کنند. در صورتِ دانستن این حکم و رویۀ مسلمانان از جانب دشمن، فایدۀ این کار جلوگیری از فسخ پیمان بدون علم و یقین به نقض طرف مقابل و دادن فرصتی به او برای تضمین معاهده خواهد بود. در پایان، امکان تسری نظر برگزیده به همۀ قراردادها و معاهدات حکومت اسلامی بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
باوجود این، در نظر برگزیدۀ این پژوهش، با توجه به قیودات موجود در آیۀ شریفه، اجازۀ فسخ پیمان وجود ندارد؛ بلکه حکومت اسلامی در حالت خوف خیانت از جانب دشمن، پیمان را در مقابل آنها میاندازد و وانمود میکند که فسخ پیمان کرده است: با این کار هم آنها را انذار میدهد و هم مجبور میکند که یا تعهدی مبنی بر استدامۀ قرارداد بدهند یا نقض عملی پیمان خود را ظاهر کنند.
در اینجا پرسش این است که اگر در حالت مهادنه، خوف نقض پیمان از جانب کفار بهوجود آید، تکلیف اسلام و حکومت اسلامی چیست؟ مشهور فقیهان و مفسران امامیه و اهلسنت براساس آیۀ 58 سورۀ انفال «وإما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم علی سواء إن الله لا یحب الخائنین» به جواز فسخ عهد با اعلام قبلی حکم میدهند (شیخ طوسی، 1387ق: صص58 و 59؛ راوندی، 1405ق، ج1: ص355؛ علامه حلی، 1414ق، ج9: ص322؛ صاحب جواهر، 1404ق، ج21: ص294؛ منتظری، 1409ق، ج2: ص737؛ روحانی، 1412ق، ج13: ص294؛ طباطبائی، 1417ق، ج9: ص149؛ کاشانی، 1423ق، ج3: ص56؛ فیض کاشانی، 1415ق، ج2: ص311؛ صادقی تهرانی، 1365، ج12: ص272؛ نووی، بیتا، ج19: ص450؛ همو، 1405ق، ج10: ص339؛ جصاص، 1405ق، ج4: ص252؛ دسوقی، بیتا، ج2: ص206؛ کیاهراسی، 1405ق، ج3: ص162).
از آنجا که این حکم در ظاهر، مخالف مقتضیات اصل وفای به عهد است، برخی در مقابل مشهور، خوف را در این آیه بهمعنای علم و یقین گرفتهاند (مغنیه، 1424: ج3: ص767؛ کاشفی سبزواری، 1369: ص390؛ فاضل مقداد، 1425ق، ج1: ص370؛ قرطبی، 1423ق، ج8: ص32؛ حقی، بیتا، ج3: ص363؛ بغوی، 1420ق، ج2: ص302؛ سمرقندی، بیتا، ج2: ص28؛ ابوالسعود، بیتا، ج4: ص31)؛ یعنی اگر یقین پیدا شد که دشمن نقض عهد کرده است، اجازۀ فسخ عهد وجود دارد وگرنه چنین جوازی وجود ندارد.