چکیده:
در این مقاله الهیات سلبی در ابعاد وجودشناختی، معرفتشناختی و زبانشناختی در اندیشۀ ابنسینا با توجه به دلایلی چون تباین خالق و مخلوق، تأکید بر وحدت و بساطت حقیقی ذات خدای متعال، مثل و شبیه نداشتن، همچنین حد و ماهیت نداشتن او، اطلاق و عدم تناهی، ناتوانی انسان در احاطۀ بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن خدا، نقص معرفت معلول نسبت به علت، محدودیت قوای ادراکی بشر بررسی شده است. با بررسی نظام الهیاتی ابنسینا به این تبیین میرسیم که در وجودشناسی سینوی وجود شکاف عظیمی بین وجود مطلق یعنی خدا و دیگر مخلوقات تأکید میشود. او علت مخلوقات است، اما شباهت نوعی با آنها ندارد و در بعد معرفتشناختی امکان معرفت ایجابی مطابق با واقع را برای انسان نفی کرده است. در ساحت زبانشناختی نیز دلایل الهیات سلبی مبتنی بر بعد وجودی و معرفتی این دیدگاه است .طبیعتاً آنچه ناشناختنی و نایافتنی است، بیانشدنی هم نیست.
The discussion of divine theology is a cross-flow in the history of philosophy, which has attracted the attention of great thinkers. In fact, in the three areas of cognitive existence-the difference between the Creator and the creature, the verbal sharing of existence and other traits to the negation of traits from the essence of the Almighty God - epistemological - doubts the power of reason in understanding God - and linguistic - language constraints for Expressing the transcendental one - thinking about God.
By reviewing the theological system of Ibn Sina, we conclude that in the synonymous existence, there is a great split between the absolute being of God and other creatures. He is the cause of the creatures, but there is no similarity with them. In the epistemological dimension, it is possible to deny the possibility of a positive knowledge according to reality. In the field of linguistics, the reasons for theological theology are based on the existential and epistemic dimension of this view. Nor, of course, is what is unknotted and inexplicable
خلاصه ماشینی:
دانشيار گروه فلسفه و کلام اسلامي ، دانشگاه پيام نور، تهران ، ايران (تاريخ دريافت : ٩٦/٦/٢١؛ تاريخ پذيرش : ٩٦/١١/١٥) چکيده در اين مقاله الهيات سلبي در ابعاد وجودشناختي ، معرفت شناختي و زبان شناختي در انديشۀ ابن سينا با توجه بـه دلايلـي چون تباين خالق و مخلوق ، تأکيد بر وحدت و بساطت حقيقي ذات خداي متعال ، مثل و شبيه نداشتن ، همچنين حـد و ماهيت نداشتن او، اطلاق و عدم تناهي ، ناتواني انسان در احاطۀ بر خداي متعال ، تعالي و فوق عقـل بـودن خـدا، نقـص معرفت معلول نسبت به علت ، محدوديت قواي ادراکي بشر بررسي شده است .
بحـث الهيات سلبي در طول تاريخ فلسفه ، انديشۀ متفکران بزرگي را به خود مشغول کرده است و در سه ساحت وجودشناختي يعني تباين خالق و مخلـوق ، اشـتراک لفظـي وجـود و سـاير صفات به نفي صفات از ذات خداي متعال مي پردازد؛ معرفت شناختي در تـوان عقـل بـراي شناخت خدا ترديد مي کند و زبان شناختي (محدوديت هاي زبان براي بيان امر متعالي است ) به تفکر دربارة خدا مي پردازد.
» (ابـن سـينا، ١٤٠٣، ج ٦: ١١٤) تحـت تأثير افلوطين بود و اينکه واجب الوجود تنها يکي است و اين واجب با هيچ موجود ديگري در جنس يا نوع همگوني ندارد؛ به گمان از افلوطين اثر پذيرفته اسـت ولکـن ابـن سـينا در عبارت يادشده با نفي جنس و نوع از ساحت خدا، در واقع از او نفي جوهر بودن مـي کنـد؛ زيرا در تفکر ابن سينا جوهر جنس الاجناس اسـت و تکثـر در آن راه دارد.