چکیده:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و سطحبندی موانع ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش است. روش پژوهش، مطالعة موردی است و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری برای سطحبندی موانع و دستهبندی آنها استفاده شد. جامعة آماری پژوهش را اعضای هیئتعلمی دانشگاهها تشکیل میدهند که از بین آنها 13 نفر بهعنوان نمونة پژوهش به شیوة هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامة خودتعاملی محققساخته بود. به منظور سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. بدین صورت که پرسشنامه در ابتدا از سوی متخصصان حوزة زنان بررسی و پس از اصلاحات عوامل نهایی تدوین شد. نتایج پژوهش نشان داد که 10 عامل بهعنوان موانع نهایی مؤثر بر عدم ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش به حساب میآیند. همچنین، تحلیل حاصل از دادهها به سطحبندی مدل به 8 سطح منجر شد. سطح هشتم مدل شامل هنجارهای مبتنی بر سنتگراییاند. سطح هفتم شامل غلبة فرهنگ مردسالاری و نگرش کلیشهای به مدیریت زنان است. تبعیضهای جنسیتی نانوشته بهعنوان سطح ششم مدل به حساب میآید. عاملهای نپذیرفتن مدیریت زنان از سوی کارکنان و همچنین ناتوانی زنان در برخورد قهرآمیز و ریسکناپذیری مشترکاً بهمنزلة سطح پنجم مدل به حساب میآیند. نداشتن خودباوری و اعتمادبهنفس زنان بهمنزلة سطح چهارم مدل و تعارض شغلی با وظایف خانوادگی نیز بهمنزلة سطح سوم مدل بهدست آمد. همچنین، عاملهای نپذیرفتن مسئولیت مدیریتی از سوی زنان بهمنزلة سطح دوم و عدم شایستهگزینی بهمنزلة سطح اول است.
خلاصه ماشینی:
یافته ها پس از بررسی منابع و ادبیات پژوهش در حوزه زنان ، عوامـل مختلفـی بـه منزلـه موانـع ارتقـای مدیریتی زنان در نظام آموزشی استخراج شد که با نظـر سـه متخصـص و اصـلاحات نهـایی ١٠ عامل به عنوان عوامل نهایی مطرح شدند که در جدول ١ ارائه شده اند.
تعیین سطح دوم عوامل (رجوع شود به تصویر صفحه) همان گونه که نتایج حاصل از جدول ٤ نشان می دهد، عامل ٨ (نپذیرفتن مسئولیت از سوی زنان ) به منزله سطح دوم مدل شناخته می شود.
همچنین ، تعارض بین وظایف خانه و کار بین زنـان بـه شـکل گیـری عامـل دیگـری بـا عنـوان نپذیرفتن مسئولیت مدیریتی از سوی زنان منجر می شود که سطح دوم را در مدل تشـکیل داده است .
گرچه این عامل به منزله یکی از موانع ارتقای زنـان بـه حسـاب مـی آیـد، بیشـتر خـود منتج شده از عوامل دیگر است و در مقابل بر عامل های دیگر اثر نمی گذارد.
طبیعی است این سه عامل به منزله عامل هایی که خود از سنت هـا، فرهنـگ و همچنین فرهنگ مردسالار اثر می پذیرنـد و از طـرف دیگـر بـه منزلـه عامـل هـایی هسـتند کـه اثرگذاری جدی بر مسئولیت پذیری زنان دارند، لذا به منزله عناصر پیوندی به حسـاب مـی آینـد.
Gender and risk: women, risk taking and risk aversion, Gender in Management: An International Journal Vol. 25 No. 7 [32] Jinnah, F (2016).
Social factors and women's career advancement to senior management position in Pakistan Asia pacific journal of contemporary education and communication technology, 2(1), PP 134-145.