چکیده:
این مقاله با هدف بررسی و تحلیل باهماییِ عناصر پیشفعل اسمی و همکرد «کشیدن» در فعل مرکب فارسی بر مبنای نظریة واژگان زایشی (پاستیوسکی ، 1995) نگاشته شده است و میکوشد تا با بهرهگیری از مفاهیم مطرح در این نظریه، علل معناییِ تاثیرگذار بر باهمآیی عناصر مذکور و محدودیتهای حاکم بر آن را مورد بررسی قرار دهد. در این مسیر پس از طبقهبندی عناصر پیشفعلی اسمی ترکیب شده با همکردِ «کشیدن»، تلاش میکنیم به بررسی سهم معنایی آنها در مجموعه دادههای مورد تحلیل بپردازیم. از نتایج این تحلیل میتوان به نقش و تأثیر اطلاعات رمزگذاری شده در سطوح چندگانة بازنماییهای واژگانی- معناییِ عناصر پیشفعل و همکرد «کشیدن» در باهمایی عناصر تشکیلدهندة این گروه از افعال مرکب اشاره کرد. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. افعال مرکب مورد بررسی و معانی و مثالهای مربوطه از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381) استخراج شده است.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل «معنایی» باهمایی عناصر پیشفعلی اسمی نظیر«فریاد»، «جاده»، «دیوار»، «اتو»، «برس»، «زوزه»، «مسح»، «لشکر»، «مرارت»، «سختی»، «مرنو»، «نم» و «فنس» با همکرد «کشیدن» (در میان مجموعه همکردهای فارسی) انجام شده است و در پی پاسخ به این پرسش است که ویژگیهای معنایی عناصر تشکیلدهندة فعل مرکب، چگونه و تا چه اندازه در فرایند باهمایی آنها با یکدیگر تأثیرگذار است؟ جهت پاسخ به پرسش فوق تلاش نمودهایم با استفاده از سازوکارهای تحلیلی برگرفته از نظریة واژگان زایشی Generative Lexicon" (پاستیوسکی Pustejovsky"، 1995)، به بررسی ویژگیهای واژگانی- معنایی عناصر پیشفعل و همکرد «کشیدن» بهپردازیم و تأثیر مختصات و ویژگیهای معنایی آنها را بر ترکیب و باهمآیی عناصر مذکور واکاوی نماییم.
فعل «کشیدن» در ترکیبات مندرج در دو طبقة (4-2-1-2) و (4-2-1-3) به دلیل حفظ مؤلفههایی از معنای قاموسی اولیه (اعمال نیرو به جسم یا موجودیتی (کنشپذیر) و به حرکت درآوردن یا (بیرون) کشیدن آن از محفظهای خاص)، با نوع معنایی شیء بهعنوان موضوع انتخابی غالب خود ترکیب میشود و لذا به دلیل تناسب نوع معنایی مورد نیاز فعل با نوع معنایی عنصر پیشفعلی، اعمال گشتار زایشی تحمیل نوع، موضوعیتی ندارد و اعمال گشتار زایشی همترکیبی نیز منجر به پدید آمدن تفسیر معناییای میگردد که پیامد ترکیب معنای همکرد «کشیدن» با نقش صوری رمزگذاری شده در ساختار کیفی پیشفعلهای این طبقه است.
در ترکیبات مندرج در این دو طبقه نیز حفظ مؤلفههای معنایی اولیه در فعل «کشیدن» از یک سو و ویژگیهای معنایی- واژگانی رمزگذاری شده (نظیر انتقالپذیری) در ساختار کیفی عناصر پیشفعلی دال بر نوع طبیعی از سویی دیگر، سبب ترکیب عناصر مذکور با عنصر فعلی «کشیدن» و تشکیل افعال مرکب انضمامی مذکور شده است.