چکیده:
تحولات عیمق در عراق پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991، و بویژه خلاء قدرت ایجاد شده پس ازسقوط صدام در سال 2003، هجوم داعش به این سرزمین، و اخیرا برگزاری رفراندوم استقلال در کردستان عراق و گسترش فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، نظامی کردها در راستای اهداف استقلال طلبانه خود در این کشور، در کنار حضور پررنگ آمریکا و متحدان این کشور در خاورمیانه پس از 11سپتامبر و طرح استراتژیهای خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید، زمینه مناسبی برای توسعه حضور و نفوذ اسرائیل درکردستان عراق فراهم آورده است. نفوذ اسرائیل در کردستان عراق در واقع تداوم استراتژی امنیت ملی و سیاست خارجی اسرائیل در خاورمیانه برای خروج از انزوا و تسلط بر این منطقه است. پرسش اصلی پیش روی این مقاله اینست که افزایش حضور و نفوذ اسرائیل در کردستان عراق چه آثار و پیامدهایی را بر امنیت ملی و منافع ایران ایجاد خواهد نمود؟ در این مقاله اهداف، منافع، و زمینههای تسهیلکننده و اقدامات اسرائیل برای حضور در کردستان عراق بررسی شده و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و برمبنای چارچوب مفهومی موازنه تهدید تلاش شدهاست تا ضمن تبیین جنبههای مختلف سیاستها و روابط اسرائیل با کردهای عراق، تبعات آنها بر امنیت ملی ایران واکاوی شوند. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهند که حضور و نفوذ اسرائیل در منطقه کردستان عراق، در راستای تحقق اهداف راهبردی این رژیم، ازجمله ایجاد یک متحد استراژیک جدید در منطقه میباشد که در نهایت میتواند تهدیدات جدی امنیتی برای ج. ا. ایران در بر داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
تحليل رابطه اسرائيل و کردستان عراق و پيامدهاي امنيتي آن براي جمهوري اسلامي ايران 1 مسعود اخوان کاظمي فرزاد رستمي ٢ حامد شاهملکي ٣ چکيده تحولات عميق در عراق پس از جنگ خليج فارس در سال ١٩٩١ و به ويژه خلاء قدرت ايجاد شده پس از سقوط صدام در سال ٢٠٠٣، هجوم داعش به اين سرزمين ، و اخيرا برگزاري رفراندوم استقلال در کردستان عراق و گسترش فعاليت هاي سياسي، اقتصادي، نظامي کردها در راستاي اهداف استقلال طلبانه خود در اين کشور، زمينه مناسبي براي توسعه حضور و نفوذ اسرائيل در کردستان عراق فراهم آورده است .
روابط ميان اسرائيل و اقليم کردستان از گذشته و حتي پيش از تأسيس اسرائيل در سال ١٩٤٨، در قالب فعاليت هاي آژانس يهود در کردستان عراق وجود داشته ، اما شکل گيري تحولات جديد ناشي از حوادg ١١ سپتامبر و يک جانبه گرايي آمريکا در عرصه بين الملل ، طرح ايده خاورميانه جديد يا خاورميانه بزرگ از سوي آمريکا، سپس اشغال نظامي عراق و طرح مسأله فدراليسم در قانون اساسي عراق پس از صدام ، زمينه را براي حضور گسترده اسرائيل در مناطق شمالي عراق و طراحي و اجراي برنامه هاي راهبردي در راستاي دست يابي به اهداف استراتژيک خود در اين منطقه و خاورميانه را فراهم کرد.
در واقع به نظر ميرسد اسرائيل براي دست يابي به اهداف خود در منطقه خاورميانه ، تلاش دارد تا با حمايت از ايده هاي استقلال طلبانه اکراد و تشويق آنها به ايجاد دولت کردي، ضمن تثبيت و مشروع سازي حضور خود در شمال عراق ، کشورهاي منطقه از جمله سرسخت ترين دشمن خود، يعني ايران را با بحران هاي امنيتي مواجه سازد و از طريق گسترش عمق استراتژيکش ، امنيت خود را تثبيت کند.