چکیده:
زمینه: باید بیان کرد فساد مسئلهای است که در همه دوران گریبانگیر دستگاهها و سازمانها بوده است و هسته اندیشه بسیاری از دانشمندان و متفکران سیاسی را تشکیل داده است. بدین منظور و برای این سازگاری، سازمانها باید برای دورههای آموزشی اخلاق کارآمد برنامهریزی نمایند و خط مشیها و رویههایی را تدوین نمایند که از ارزشهای اخلاقی و عدالت سازمانی حمایت میکند.
روش: پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- همبستگی است. جامعهء پژوهش حاضر کارکنان شعب منطقه 6 شهر تهران، بانک ملی ایران است. تعداد کل کارکنان در دسترس حدودا 450 نفر بود که با توجه فرمول نمونهگیری کوکران و با سطح اطمینان 95 درصد تعداد 207 نمونه انتخاب شد. برای سنجش مدل مفهومی پژوهش به روش حداقل مربعات جزئی از شاخصهای پایایی ترکیبی، روایی همگرا به روش میانگین واریانس استخراج شده، استفاده شده است. روش آماری این پژوهش بهصورت کمی و از نوع آمار استنباطی میباشد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشانگر آنند که رهبری اخلاقی با فساد اداری و عدالت سازمانی رابطه معناداری دارد؛ و تمامی فرضیه های این پژوهش مورد تایید هستند.
نتیجهگیری: در پایان باید بیان کرد، این موضوع دریچه ای نو را در فضای مطالعات مربوط به رهبری اخلاقی و اخلاقیات در سازمان باز می کند که جای کار بسیاری در آن مشاهده میشود. لذا یکی از کمکهای این تحقیق علاوه بر افزایش پژوهش، به پر کردن این خلا و توضیحی در این زمینه میتواند باشد.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر مترصد بررسی رابطه رهبری اخلاقی و فساد اداری و لحاظ عدالت سازمانی به مثابه متغیر میانجی رابطه متصور میان کارکنان شعب بانک ملی است.
جدول4: ضرایب معناداری و بار عاملی فرضیات پژوهش (رجوع شود به تصویر صفحه) بحث با توجه به اهمیت موضوع پژوهش، پژوهش حاضر با استفاده از روشکمی در پی بررسی ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بین رهبری اخلاقی و فساد اداری با لحاظ کردن نقش عدالت سازمانی در بانک ملی ایران است.
نتایج پژوهش نشانگر آنند که: فرضیۀ اول: «رهبری اخلاقی بر فساد اداری تأثیرگذار است» با عدد معناداری 17/1 و میزان تأثیر 47/0 مورد تأیید قرار میگیرد.
نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق برخی پژوهشگران همخوانی دارد (21)، آنان در تحقیق خود اعلام داشتند که رهبری اخلاقی یکی از زیرشاخههای رفتارهای اخلاقی است که اخیرا در سازمانها به مسئلهای مهم تبدیل شده است؛ البته تاکنون در عرصۀ پژوهشی بهطور یکپارچه و منظم درباره این متغیر پژوهش نشده است.
فرضیۀ سوم: «عدالت سازمانی بر فساد اداری اثرگذار است»، این فرضیه نیز همانند دو فرضیه قبلی با عدد معناداری 95/10و میزان تأثیر 61/0 مورد تأیید قرار گرفته است.
نمونۀ این پیشنهادها بررسی و انجام آسیبشناسیهای سازمان به ویژه در زمینههای اخلاقی و فساد اداری است.
ملاحظههای اخلاقی در این پژوهش نقش رهبری اخلاقی در کاهش فساد اداری بررسی شده و نقش میانجی عدالت سازمانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
نهایتا، نتایج پژوهش حاضر نشانگر آنند که میان رهبری اخلاقی و کاهش فساد اداری و مالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.