چکیده:
جامعنگری فیلسوفان سیاسی اسلامی موجب اهتمام ایشان به طراحی نظامهای کلان در حوزه نرمافزار و ترسیم نظامهای کاربردی در ساحت سختافزار تمدنی است. نکته پر اهمیت در این میان آن است که در فلسفه سیاسی اسلامی، نظامهای اجتماعی، ارتباطی سیستمی و همافزا با یکدیگر داشته؛ بگونهای که خلل در یکی از نظامها موجب اختلال در سایر نظامها و مانع نیل به مقصود خواهد شد. از این جهت، در طراحی نظامهای کلان و کاربردی به ترکیب دانش و بینش بصورت ترکیب اتحادی و نه انضمامی توجه وافر شده است. بر این اساس، تراوش نظامهای کلان و کاربردی در اندیشه فیلسوفان و متفکران اسلامی ارتباطی قریب با مبانی تفکر اسلامی داشته و توحید، اساسیترین مبنا در طراحی چنین نظامهایی است. این مقاله در صدد تبیین ماهیت صنعت در حوزه تمدن اسلامی بر اساس متون فلسفه سیاسی و ظرفیت صنعت برای بسط تفکر توحیدمحور به عنوان پایهایترین ارزش در فلسفه سیاسی و حوزه تمدن اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
بینش مبتنی بر هستیشناسی، انسانشناسی و غایتشناسی و ارتباط علم با همه ابعاد حیات بشری بصورت طبیعی پیامدهای مختص خود را داشته که در ادامه میتوان این پیامدها را در گرایشها و کنشهای انسان موحد در حوزه تمدن اسلامی پیجویی نمود.
حاصل این بخش از سخن آن که در نسبت انسان و صنعت در حوزه تفکر و تمدن اسلامی، بایسته است که ابعاد وجودی انسان، در صنعت، حضوری فعال داشته باشند، تفکر و تعقل انسان که ناظر به روح و جان اوست و اعضا و جوارح که مربوط به جسم انسان است، همواره در صنعت حضوری پر نشاط دارند؛ بر این اساس، انسان حاکم و صنعت ابزار و در اختیار انسان برای تسهیل معاش و نیل به کمال است.
بر این اساس، با توجه به ویژگیهایی که پیشتر در مورد صنعت و فنآوری متناسب با حوزه تفکر و تمدن توحیدی به آن اشاره شد، در رابطه با انسان، صنعت و طبیعت، چند نکته قابل توجه است: اول اینکه در حوزه تمدن اسلامی صنایعی مورد پذیرش است که انسان در نسبت با آن فعال و دارای تحرک باشد.
ترکیب دوگانه دانش و صنعت در دانشگاههای دانشبنیان تنها علتهای مادی و صوری صنعت را مورد توجه قرار داده و حتی اگر به انسان و تولید ثروت هم توجه شده است، به مبدأ و حقیقت علت فاعلی و مقصد و غایت علت غایی متناسب با تفکر توحیدی بذل توجهی صورت نمیپذیرد؛ حال آنکه رکن سوم دانشگاه دانشبنیان اسلامی؛ یعنی رکن بینشی ناظر به علت فاعلی و علت غایی از علتهای چهارگانه امور است که شایسته و بایسته توجه در حوزه دانشهای تمدن اسلامی است.