چکیده:
اهل تصوف نیز مانند همه گروه های مردم در قلم رو جهان بینی خود مجموعه ای از آرمان ها را در دل می پرورانند. یکی از ابزارهایی که به آرزوهای آنان امکان عملی شدن و عینیت یافتن می دهد حکایت ها و کرامت ها است. هم چنان که حکایت می تواند جنبه واقعی یا تخیلی داشته باشد، این کرامت های ایده الیستی نیز می توانند گاه به عالم رئال تعلق داشته باشند و گاه به عالم خیال. همه انواع کرامت ها که در این نوشته به دوازده دسته کلی تقسیم شده اند با وجود موضوعات و مضمون های متنوعی که در متن خود نهفته دارند اغلب به خواسته های آرمانی در اندیشه های عرفانی نیز ارتباط پیدا می کنند و می توان گفت در شکل گیری آنها، هم آرزوهای بشر و هم خواهش های درونی در فرهنگ صوفیه نقش بارزی بر عهده داشته است. صوفیان نیز مانند همه مردم، خواهان کنار رفتن محدودیت های حاکم بر وجود بشر، و امکان دست یابی به پرواز و آگاهی از حوادث نقاط دور دست و درون کاوی آدم ها هستند.
خلاصه ماشینی:
همۀ انواع کرامتها که در این نوشته به دوازده دستۀ کلی تقسیم شدهاند با وجود موضوعات و مضمونهای متنوعی که در متن خود نهفته دارند اغلب به خواستههای آرمانی در اندیشههای عرفانی نیز ارتباط پیدا میکنند و میتوان گفت در شکلگیری آنها، هم آرزوهای بشر و هم خواهشهای درونی در فرهنگ صوفیه نقش بارزی بر عهده داشته است.
مشترک بودن شمار بسیاری از اعمال خارق عادت در عالم قصهها و افسانهها و نیز اسطورهها و باورها با حکایتهای عرفانی، نشان دهندۀ آن است که خواست و آرمان عمومی بشر از عالم و عامی در گذشتههای دور این بوده است که انسان میتواند توانایی انجام هر گونه عمل شگفت انگیز را داشته باشد.
این حقایق و بسیاری از واقعیتهای دیگر از آرزوهایی است که همواره بشر در پی کشف راز و رمز آن بوده است و در کرامات صوفیه که دنیای غالب شدن بر محدودیتها و تجسمبخشی به رؤیاها و آرمانهای بشری است همۀ این محدودیتها گاه در بعضی از لحظات برای بعضی از شخصیتها و گاه نیز به صورت همیشگی برای برخی دیگر از شخصیتها، از میان برداشته میشود و قوانین حاکم بر پدیدههای این جهانی با همۀ محدودیتهای خود به کنار میرود و آنها به همان سان که انسانها در ذهن و درون خود آرزو میکننند بر فراز محدودیتها به پرواز درمیآیند و به هر چیزی که میخواهند میرسند.